میخواستم امروز پست جدید بذارم اما انقدر خبر اعدام محسن شکاری ناراحتم کرده که پست را به بعد موکول کردم، امیدوارم خیلی زود حرکتهای اساسی برای جلوگیری از تکرار این اقدام شنیع انجام بشه
ادمها بدلایل مختلف بچه دار میشن، بعضی عاشق بچه ها هستن و دوست دارن خودشون هم بچه داشته باشن. این ادمها گاها فقط ازدواج میکنن که بچه دار بشن. بعضی ادمها رویه و روال سنت و فرهنگ را دنبال میکنن. سنت میگه ازدواج کنید، بعد یکی دوسال هم بچه دار بشید، اونها هم مطابق سنت و حرف خانواده و جامعه جلو میرن، گاهی حتی نمیدونن چرا دارن ازدواج میکنن و چرا بچه دار میشن. کسانی هم هستن که دوست دارن ازدواج کنن، تنهایی اذیتشون میکنه، بعد مدتی از ازدواج بچه دار میشن که سطح دیگه ای از زندگی را تجربه کنن. کسانی هم هستن که نه ازدواج میکنن نه بچه دار میشن، این ادمها دلیلی برای تعهد و قبول مسئولیت جدید و تازه و یا تغییر تو روال زندگی خودشون نمیبینن. تعدادی هم بچه دار میشن که تجربه ها و حسهای جدید را تجربه کنن.
سلام
از این هفته بیشتر دارم میرم دانشگاه، قبلا گفته بودم که بزودی ازمایشهای خرگوشی شروع میشه.
خوب فصل ازمایشهای منم شروع شد و مترو سواری و بالطبع بهترین زمان برای نوشتن. دارم میرم دانشگاه مصاحبه با یک دانشجو، یادش بخیر اولین باری که من رفتم پیش استادم تا منرا برای ازمایشگاهش قبول کنه.
بعد از مدتها رفتم وبلاگ خوانی، وبلاگ زیر اسمان خدا، ایران بودم که این وبلاگ را میخوندم و پست زبانش کلی کمک کرد که خودم را برای امتحانها اماده کنم، با چه ذوقی مطالب مربوط به سالهای اول دانشگاه را میخوندم. دوسه تا پست جدیدش خاطره پستهای قدیمی بود.
این مدت چندباری خواستم بنویسم حتی موضوع تو ذهنم شکل گرفته اما بعد نتونستم روی کاغذ بیارم. البته بهتره بگم توی وبلاگ.
سلام دوستان،
سلام،
سلام سلام باز وقت نوشتن رسیده، اینبار از قلب ایران، تهران. براتون بگم اول از همه اینبار به ایران حس بهتری نسبت به سری پیش داشتم، تو تهران احساس راحتی و ازادی بهتری داشتم و میتونم بیشتر مواقع روسری را دور شونه ام داشته باشم، اما هزینه ها بینهایت سنگین شده و مثل این میمونه که داریم به دلار خرج میکنیم، و حتی این هزینه برای ما که به دلار درامد داریم سنگینه. فاصله طبقاتی بیداد میکنه، تو سالنهای پوست و ارایشگاههای بالای شهر مردم بیدریغ خرج میکنن و از اونطرف بقیه مردم واضح فقیرتر شدن. عملا قشر متوسط داره از بین میره و فقط میشه فقیر و غنی، یعنی اونقدر قیمت ها بالاست که حتی من و راستین که دلار اوردیم هم جرات ولخرجی نداریم و مواظب هزینه ها هستیم. شهرستان که بدتر، هم حال گیری جامعه سنتی و مذهبی هست هم فقر مردم، واقعا دیدن این شرایط خیلی ناراحت کننده است. بگذریم.