سلام به همه دوستان
سر پست اخر کلی کامنت گرفتم و کلی با هم صحبت کردیم، شما از خودتون گفتید و منم از خودم.
کلی هم کامنت تایید نشده دارم که باید برگردم و جواب بدم.
کامنتهای شما باعث شد برگردم و فکر کنم کجا اشتباهات بزرگ کردم. چقدر مقصر بودم، چقدر از این اشتباهات بخاطر جبر شرایط بوده و چقدر به خاطر مجموع عوامل شخصیتی بوده.
میتونم بگم سه چهار دفعه یا دوره اشتباه بزرگ داشتم که سالها درگیرم کرد و ازم انرژی گرفت. اولی تو اوایل دهه بیست سالگی و قبل از اشنایی با راستین بود. دومین بار زدن داروخانه تو منطقه محروم که حدود ۵ سال درگیرش بودم. سومی اقدام برای مهاجرت به کانادا که هفت سالی طول کشید و خیلی اذیتمون کرد. چهارمی همین دوسال اخیر بود.
خب برگردیم سر اخرین اشتباه که هنوز اذیتم میکنه.
اگه یادتون باشه همزمان با بارداریم من دوتا پیشنهاد شغلی گرفتم. اولی از اف دی ای بود و دومی از دانشگاه. قبل از اون هم مرتب از سمت رکروییترها هم باهام تماس گرفته میشد و پیشنهاد شغلی میشد. اشتباه بزرگی که کردم رد افر اف دی ای و قبولی افر دانشگاه بود. با کی مشورت کردم با موبور و دوست ایرانی کانادایی ایکا. چطور اشتباه کردم؟ چون با ادمهایی مشورت کردم که در حد خودم بودم درصورتیکه باید با ادمهای با تجربه بالا مشورت میکردم. دیگه اینکه از اونجاها که این افرها را خیلی راحت و بدون دردسر گرفتم و قبول از اون هم خیلی افر داشتم فکر کردم بعد یکسال دوره اکادمیک باز هم راحت افر میگیرم. دیگه چرا اشتباه بود چون افر دانشگاه یکسال بود، فکر میکردم تمدید میکنن که نکردن و حقیقتش خودم هم فهمیدم این شغل را دوست ندارم. دوره بارداری با شکم بزرگ مجبور بودم تک و تنها ازمایش خرگوشی انجام بدم، تک و تنها جوابگوی اف دی ای باشم و هیچ کمک و حمایتی از دانشگاه و استاد و سوپروایزر نگیرم، مارچ پسرک بدنیا اومد و همزمان شد با اینکه فهمیدم تا جون کار من تو دانشگاه تمومه. زایمان و مراقبت از بچه نوزاد که کولیک سخت داشت با جمع کردن پروژه و پیدا کردن کار همزمان شد. از اونطرف هم همزمان شد با پروسه پیدا کردن کار راستین. اگوست بود که فلوشیپ اف دی ای قطعی شد. تا اگوست این پروسه ۴-۵ ماه طول کشید اما از اونجا که خیلی ترسیده بودم خیلی اذیت شدم و این ترس و تغییرات بزرگ بشدت رابطه من و راستین را زیر و رو کرد. از ترس برای هر شغلی اپلای کردم درصورتیکه الان میبینم خیلی از این شغلها بالاتر از حد و اندازه من بود یا اصلا اسکیل و تخصصش را نداشتم. تاجاییکه یادم میاد درکل سه تا مصاحبه گرفتم که دوتاش را رد شدم و فلوشیپ اف دی ای را رفتم. تو این یکسال هم یک زمینه کاملا جدید دارم یادمیگیرم،( شبیه سازی) ،
ممکنه پست گذاشته باشم که این شاخه ای که انتخاب کردم (شبیه سازی ازمایشهای کلینیکال) را دوست دارم یا نه اما دلیل نمیشه که زمینه یا فیلدی که انتخاب کرده ام بدباشه، انتخاب میتونست بین (شبیه سازی برای ازمایشهای کلینیکال یا شبیه سازی برای ازمایشهای پری کلینیکال) باشه. و اگه اشتباه هم کردم یا نکردم اشتباه بزرگ تلقی نمیشه. الان هم فلوشیپم و تا شش ماه دیگه قرارداد دارم. چندتا اتفاق میتونه بعد این شش ماه بیافته. یا تمدید فلوشیپ یا استخدام تو خود اف دی ای یا استخدام برای صنعت.
حقیقتش از همون اگوست که فلوشیپ را شروع کردم دیگه برای کار اپلای نکردم چون واضح و مبرهن تجربه کافی تو این زمینه نداشتم و ندارم. از تابستون امسال دوتا مصاحبه برای دوشرکت گرفتم. اخری همین بود که چند روز قبل بود و رد شدم و برای خودم هم سخت بود چون همینطور که اونها تشخیص دادن تجربه کافی ندارم. الان برنامم چیه؟ که وقتی برگشتم کار را به پروژه محدود نکنم و بصورت گسترده درس بخونم و یاد بگیرم.
میریم سر راستین. چرا انقدر طول کشید مسیر شغلی اش را انتخاب کنه؟ اولی بخاطر شخصیتش دومی زمان لازم داشت که بفهمه چه تخصصی را بیشتر دوست داره و توش پروانه ها و تخصص های لازم را بگیره.
فکر کنم دوتا پست قبل هم گفته بودم که راستین هم بعد من مصاحبه داره، اگه نگفته بودم الان میگم راستین هم یک روز بعد از مصاحبه من اولین مصاحبه تخصصی اش را تو امریکا داشت. و بله مصاحبه را قبول شد. بنظر میاد دوران نگرانی برای وضعیت کاری راستین تموم شد. وقتی جاب افر رسمی اش اومد میام و بیشتر توضیح میدم.
حرف اخر بنظرم هیچ کس دوست نداره اشتباه کنه اما دراخر ما ادمها تو مسیر زندگی امون اشتباهات کوچیک و بزرگ زیاد میکنیم. هرکدوم ما شخصیت های متفاوت داریم و تو شرایط خیلی متفاوت بزرگ شدیم. اشتباهات چه بزرگ چه کوچیک میان و اثرشون را رو زندگی ما میذارن اما بازم افتاب طلوع میکنه و یک روز دیگه میرسه. اینکه اجازه بدیم چقدر اون اشتباه روی ما اثر منفی بذاره باز به شخصیت ما برمیگرده. اینکه چقدر بعد بتونیم خودمون را بابت اون اشتباه ببخشیم و با خودمون به صلح و صفا برسیم باز به خودمون بستگی داره. بلاخره این مشکل ما هم یک روزی کامل حل میشه و تموم میشه و من امیدوارم بتونم بعد از اون با کمک مشاور باز به صبح و صفا با خودم و زندگی ام برسم.