My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

این روزها قبل تغییر

ده روز تا اومدن نی نی مونده و من دلم نمیخواد این روزها تموم بشه، بعد از چندماه پر تلاطم،  الان که کمی زندگیمون به ثبات رسیده، دارم از این بارداری بازم لذت میبرم، عاشق شیطنتهای وروجک و بزرگ شدنش هستم، حتی شکم قلنبه و لاک پشتی راه رفتنم را دوست دارم و ازش جک میسازم. ای کاش میشد چندهفته ای بیشتر این دوران کش بیاد اما خب زمان همیشه مطابق میل ما نیست.

چند روز پیش هم دوستهامون را خونه امون دعوت کردیم، همه از خونه و منطقه حسابی تعریف کردن. حقیقتش خونه ای که تو منهتن گرفتیم خوبه و قدرش را میدونم، کمی نگران پرداخت اجاره اش هستیم که امیدوارم وقتی هردو کار ثابت خوب بگیریم، این نگرانی را دیگه نداشته باشیم.
در مورد تغییر کار خودم هم تو تابستون، دارم ذهنی اماده میشم، حدود یک هفته ای هم هست که با چند تا کارگزار مصاحبه داشتم که شرایطم را بررسی کنن. امروز یکیشون میگفت چیزی که برای کمپانیها مهمه، سابقه کار بعد از فارغ التحصیلی هست که بتونی سمتهای بالا بگیری، و کاری که تو زمان دانشجویی کردی بعنوان سابقه کاری حساب نمیشه. دیگه میگفت برای کمپانیهای بزرگ حضور توی سایت و محل خیلی مهمه و  از اونجا که صد در صد کار ریموت یا دورکاری میخواهی باید شرکتهای متوسط یا کوچیک را در نظر بگیری…. در کل بنظرم ایراد نداره و مهم نیست. فعلا ریموت بودن شغل برام الویته چون اصلا نمیخوام از نیویورک تغییر  مکان بدیم.
و یک مورد دیگه وضعیت مرخصی های زایمان امریکاست که فاجعه هست، از اونجا که سابقه کاری من کمتر از یکساله، عملا شاید فقط یک هفته مرخصی با حقوق داشته باشم و اگه مرخصی دیگه بخوام در نظر بگیرم حقوقم نصف میشه که با شرایط مالی ما بهیچ عنوان نمیتونم برم سراغ این گزینه. میشه گفت عملا مرخصی زایمانی ندارم. اما خوشبختانه چون زمان کارم دست خودمه و همه ازمایشها را هم انجام دادم نیازی به حضور تو دانشگاه ندارم و امیدوارم بتونم بدون گرفتن مرخصی، بچه داری را با کمی کار داشته باشم. اون را هم یک کاریش میکنم…..
خوب دیگه دارم میرسم ایستگاه، چه خوبه که حتی روزهای اخر بدون مشکل جسمی میتونم کارهام را انجام بدم. بریم بیمارستان، چک هفتگی نی نی کوچولو. اوخ هنوز اسم نداره:))  
 
نظرات 14 + ارسال نظر
زری.. سه‌شنبه 23 اسفند 1401 ساعت 13:13

سلام، به سلامتی ده روزه گی پسرتون هم شد؛) باز هم تبریک میگم.
به شما بشارت میدهم بعد از چهل روزگی کلی بچه داری راحت‌تر میشه:)
ببوسش پسری را

سلام زری جون. درست گفته بودی. روزی که کامنت زدی پسرک ده روزش شده بود و الان دو هفته و نیم شده. تا الان شانس اوردیم و پسرک خوب همراهی کرده و خوب گذشته. از حالا دلمون برای تک تک هفته های اول تنگ میشه
سال نوت مبارک

ربولی حسن کور سه‌شنبه 23 اسفند 1401 ساعت 08:23 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
خوبین؟ خانواده خوبند؟

سلام دکتر جان، مرسی از احوالپرسی. ما همگی خوبیم و خوش. بچه داری تا الان هم خوب بوده :))
عیدتون هم مبارک

شلاله پنج‌شنبه 18 اسفند 1401 ساعت 14:04

آسمان جاااااانم الان پسرکوچولوت تو بغلته. خیلی خوشحالم که صحیح و سالم به دنیا اومد. از راه دور خیلی می‌بوسمتون. به آقای راستین هم خیلی تبریک میگم بابت پدر شدنشون. ایکاش یه روزی بتونم از نزدیک ببینمتون و به پسر کوچولوتون بگم که چه مادر و پدر سخت کوش و عاشقی داره.

شلاله گلم، روزی که کامنتت را خوندم از اتفاق پسر کوچولو بغلم بود و کلی از کامنتت لذت بردم. نی نی خوشبختانه پسر فوق العاده هوشیار و قوی هست. و من خیلی خوشحالم که پسر سالمی داریم. از هفته اول گردن میگرفت و با صدا و یا حرکت ما سرش را میچرخونه، امیدوارم بعدا هم پسر شاداب و شادی بشه و سخت کوش و مصمم برای رسیدن به هدفهاش. به امید دیدار

مامان فرشته های شیطون یکشنبه 14 اسفند 1401 ساعت 11:55

مبارک باشه قدم گل پسرتون
الهی با قدمهای کوچولوش آرامش و ثروت و ثبات برای شما و باباشون بیاره

به به چه ارزوی قشنگی برای ما کردید ایشالله. مرسی. سال نو خوبی داشته باشید

kambarani یکشنبه 14 اسفند 1401 ساعت 04:08

قدم نورسیده مبارک
تبریک می گم خانم دکتر به شما و آقا راستین.
انشااله قدمش پر خیر و برکت باشه واستون

ممنونم‌از شما، ایشالله عید شما هم مبارک

ربولی حسن کور جمعه 12 اسفند 1401 ساعت 15:55 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
احتمالا الان دیگه پسرتون به دنیا اومده و زندگی تونو برای همیشه تغییر داده مبارکه
طبیعتا من نمیتونم درباره اسمش نظری بدم اما چون دیدم گفتین دنبال اسمی هستین که هم این طرف و هم اون طرف آب قابل استفاده باشه باید بگم من دونفرو میشناسم که پسرشون خارج از کشور به دنیا اومده. یکیشون اسمشو توی شناسنامه آمریکایی نوشت دنیل و توی شناسنامه ایرانی دانیال. دومی هم اسم پسرشو گذاشته رایان.
مطمئن هستم که خودتون یه اسم خیلی بهتر براش پیدا میکنین. موفق باشید

سلام دکتر جان، خوبید، بعله بعله پسر کوچولو بدنیا اومده. تا الان یک بچه کاملا اروم بوده. و هنوز ۲۴ ساعت از دنیا اومدنش نگذشته اسم هم همچنان نمیدونیم، شاید اسم پسر دکتر کی. البته صبح باید براش درخواست شناسنامه بدیم و دیگه بهتره از اما و اگر در بیاییم

hamideh پنج‌شنبه 11 اسفند 1401 ساعت 10:05

آسمان عزیزم احتمالا الان نی نی دوست داشتنیت بدنیا امده و خودتم خیلی خوشحالی نمیدونم شاید خوشحالی چون حسشو من درک نمیکنم همش دارم فکر میکنم اگه حامله بشم دچار روزمرگی نمیشم عایا؟ افسردگی زایمان نمیگیرم عایا؟ اصلا چقد رضایت داره از امدنش اونم تو ایران؟ همه وجودم پر نگرانیه و حس میکنم ی موجود کوچیک تو وجودم دارم ولی جرات ندارم حتی آزمایش بدم کاش بیشتر از تجربیاتت برامون بگی خیلی نگرانم

سلام حمیده عزیزم، فردا قراره نی نی بدنیا بیاد، بوقت ایران میشه شب. راستش حمیده جان تا الان منم حس تو را دارم، حتی دیشب راستین به شوخی و جدی میگفت داشتیم زندگیمون را میکردیم و چه کاری بود کردیم:) اما امروز با یکی از دوستهام حرف میزدم که میگفت وقتی بچه دار میشی فکر میکنی قبل از بچه چقدر زندگی ات بی معنی بوده. نمیدونم چی بگم. من سعی میکنم بچه همه زندگیم نشه. بچه بخشی از زندگیم باشه و هویتم باقی بمونه اما حالا در واقعیت چقدرش شعار بشه خدا میدونه. اگه دیدی بعد اومدن بچه تغییر زیادی کردم بدون همه حرفها و صحبتها در مورد عشق بچه درسته. چون من شهادت میدم تا قبل از وضع حمل هیچ خبری از این فوران عشق نیست. تکونهای بچه را دوست دارم، دلم براش میسوزه و خیلی مواظبشم و دوستش هم دارم. البته این را هم باید درنظر بگیریم هرادمی یک مدله و قرار نیست دستورالعمل کلی برای همه بدیم.
حالا هم بپر برو ازمایشت را بده

شهرزاد شنبه 6 اسفند 1401 ساعت 08:53

امیدوارم به سلامتی و شادی این دوران رو هم پشت سر بگذارید و دفعه بعد خبر تولد نی نی که این دفعه یه اسم قشنگ هم داره رو به ما بدید

ممنونم شهرزاد جان. ایشالله. اگه دختر بود خیلی راحت تر میتونستیم اسم پیدا کنیم اما الان چندماهه داریم برای پسرک دنبال اسم میگردیم و هیچ اسمی صد در صدبرامون نشده. قضیه اینه دنبال اسم انگلیسی هستیم مه تو فارسی هم چندان نااشنا نباشه.

رعنا شنبه 6 اسفند 1401 ساعت 07:22

به سلامت به دنیا بیاد و با اومدنش خدا بهتون شادی و برکت بیشتر ببخشه... برات انرژی مثبت می فرستم و منتظر نوشته ت بعد از به دنیا اومدن بچه هستم

سلام رعنا جان. ممنونم . به همه انرژیهای مثبت و ارزوهای خوب احتیاج دارم

ج چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 11:42

واقعا لذت بردم از خوندن این پست.
براتون بهترین آرزوهارو دارم در این چندماه.
امیدوارم با کمترین استرس بگذره.

ایشالله، امیدوارم همینطور بشه و ماههای پیش رو جز سیرین ترین ماههای زنگیمون بشه.

یه پسر چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 09:29

سلام
ببخشید یه سوال داشتم
کارآموزی در زمان دانشجویی هم سابقه کار حساب نمیشه؟
و اینکه مزیت زندگی و تحصیل در ایالت نیوجرسی نسبت به نیویورک چیه؟ میشه در نیوجرسی زندگی کرد و برای کار به نیویورک رفت؟ هزینه های نیوجرسی و درآمدش چجوریه؟
ممنون

سلام
منظورتون از کاراموزی دوره اینترنشیپ هست؟ راستش سه ماه از احاظ زمانی خیلی کوتاهه اما تاثیر مهمی روی رزومه داره.
نیوجرسی ارزونتر از نیویورکه. بستگی داره از کجای نیویورک به کجای نیوجرسی رفت و اومد میکنید اما حداقل تو کمترین فاصله یکساعت رانندگی را درنظر بگیرید. سوالتون خیلی کلیه. با گوگل بهتر جواب میگیرید

hamideh چهارشنبه 3 اسفند 1401 ساعت 06:04

آسمان عزیزززززززززززززم مبارکت باشه و با امدنش بهترینارو به زندگیتون بیاره چقد خوشحالم حس خوبی داری چون خودمم دوس دارم باردار بشم خیلی حس خوبی میگیرم از حرفات، فقط میخام بدونم چطوری میخای هم بری سرکار و هم بچه با وجودی که راستین هم سرکاره کی میخاد پرستاری کنه از نی نی

حمیده جان ممنونم. من خیلی دوران پر تلاطمی داشتم. قبل بچه دار شدن و حتی تا چندماه بعد از بچه دار شدن همچنان فکر میکردم که تصمیمون درست بوده یا نه. از خود دوران بارداری هم میترسیدم. از اینکه دونفره امون سه نفره هم بشه میترسم. اما میتونم بگم حداقل خود دوران بارداری نسبتا اسون بود و جز دوره استرس از لحاظ فیزیکی اصلا اذیت نشدم.
خوب اگه یادت باشه من یک مدت خیلی فشرده کار کردم و ازمایشهام را تموم کردم. همین بهم این امکان را میده که بقیه کارها را ریموت انجام بدم. زمانش دست خودمه و فقط مهم اینه بتونم بعضی کارها را از خونه کامل کنم. راستین هم متاسفانه بعد دوهفته برمیگرده سرکار

زری.. سه‌شنبه 2 اسفند 1401 ساعت 22:03

انشاالله به سلامتی نی نی هم دنیا میاد و حضورش میشه سرآغاز کلی خبرهای خوب و اتفاق‌های خوب.

زری جان ایشالله. واصعا امیدوارم مدتی خبرهای بد ازمون فاصله بگیره و بتونیم باز هم از زندگی لذت ببریم و طعم شادی را بچشیم

ربولی حسن کور سه‌شنبه 2 اسفند 1401 ساعت 15:53 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
به سلامتی
فراموش نکنید که ممکنه به دنیا اومدنش چند روز عقب و جلو بشه نگران نشین یه وقت

ساام مرسی دکتر،
قراره سزارین کنم، تاریخش هم کاملا رند میشه. من عددهای رند را دوست دارم. ایشالله که همه چی هم خوب پیش بره:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد