یکشنبه ۲۸ فوریه
از سال کرونا یا ۲۰۲۰ خیلی چیزها یادگرفتیم و فهمیدیم چقدر برای کارهای ساده ای، مثل تو جمع بودن، خرید کردن، رستوران رفتن و مهمونی و دورهمی ها دلمون تنگ شده، اصلا فهمیدیم ماادمها چقدر اجتماعی هستیم و چقدر به حضور ادمها دور و برمون احتیاج داریم. اما تو این دوران من یک مورد دیگه را هم درمورد خودم فهمیدم. همیشه فکر میکردم ریموت کار کردن یا همون دورکاری شغل موردپسند من هست. چه چیزی بهتر از این که هرموقع دوست داری از خواب بیدار شی، هرموقع مودش را داشتی بشینی سرکار و کلا زمان و برنامه کارهات دست خودت باشه. هرچند الان هم از اجبار بدم میاد اما تو این دوران فهمیدم دورکاری بدرد من نمیخوره. شاید چندماه کار از خونه خیلی دلچسب باشه اما تو طولانی مدت، بشدت بحضور ادمها دراطرافم نیاز دارم. درسته دوسه ساعت وقت مفیدم تو رفت و اومد کاری تلف میشه اما وقتی پام را دانشگاه میذارم و از تمیز کارگرفته تا سکیوریتی و دانشجوهای دیگه و استاد ها سلامی و گپ و گفتی میکنم کلی انرژی و حس خوب نهفته میگیرم، که تنها وقتی ارزشش را فهمیدم که چندماه همه تو نیویورک قرنطینه شدیم و موندیم خونه.
دوستان پستهایی که برچسب اینستا نوشت داره را مخصوص اینستا مینویسم چون فضای اونجا با اینجا فرق داره وبیشتر سبک بالا منبر رفتن و همه چی گل و بلبل هست را داره. اما از اونجا که اینجا خونه اولمه، اینجا هم نوشته ها راسیو میکنم
دارم فکر میکنم برچسب را بذارم اینستا نوشت یا بالا منبری یا گل و بلبل. شما بگید
امسال زمستون بنظرم طولانی تر و سردتر از همیشه میاد، شاید چون بیشتر اوقات برخلاف سالهای پیش خونه بودم، بخاطر کرونا و بعد هم سرویس یکی از دستگاهها طول کشید و مدتها ازمایشگاه نرفتم. از شما چه پنهون یک مدت هم حسابی افسرده و غمگین بودم. بیشتر اوقات تو تخت یا خواب بودم یا سریال میدیدم. البته الان با نزدیک شدن زمان دفاعم بزور خودم را دارم جمع و جور میکنم که بتونم این قورباغه را هم قورت بدم و این phd را تمومش کنم. حقیقتش خیلی بزور و با کلی غرغرپایان نامه ام را نوشتم .واقعا دیگه حوصله و دا و دماغ درس و اماده سازی و دفاع را ندارم اما مطابق معمول چاره ای نیست. تازه دستگاهمون هم درست شده و دوهفته ای باید بکوب و پشت سرهم ازمایش انجام بدم تا کارهای عقب افتاده گرنت تموم بشه. این وسط راستین هم حال جسمی خوبی نداره. سیستم ایمنی راستین خیلی ضعیفه و اکثر زمستونها چندباری سرماخوردگی بدمیگیره، امسال هنوز با نفس تنگی کرونا دست به پنجه بود که به پیشنهاد من جمعه رفت واکسن انفلونزا زد ولی برعکس دوباره از دیروز شدیدا مریض شده و نفس تنگی و سرفه امونش را بریده.
یک گزارش روزانه یا بهتره بگم ماهانه بدم ببینیم کجای کارم؟