سلام به همه دوستان، مدتی هست ننوشتم اما فکر کنم دیگه دستتون اومده باشه که وقتی نمینویسم یعنی همه چیز طبق روال سابق هست و تغییراتی تو زندگیمون نبوده. این به این معنی هست که هنوز منتظر رسیدن کمبو کارتیم و فعلا نه من تونستم رسما قرارداد پست داک را بنویسم و نه راستین تونسته بره ایران. بچه دار هم نشدیم هرچند کاملا سالمیم. راستی اینترویو اون شرکت را هم رفتم، برخلاف تصورم اتفاقا شغل خیلی خوبی هم بود، هم کارش فارماکوکینتیک بود که من بلد هستم هم دارویی که میسنجیدن یک جور اصلاح ژن بودکه چیز جدیدی برای یاد گرفتن من بود، متاسفانه بخاطر پست داک غیر مستقیم نه گفتم چون اونها انتظار داشتن تااخر سال میلادی برم. و من بخاطر پست داک نمیتونستم، هرچند قرار شد اگه سال دیگه پوزیشنی خالی شد خبرم کنن. دیگه اینکه تاحالا دوتا ازمایش پری کلینیکال داشتم( ازمایش خرگوشی) نتایج خیلی جالبه و کلی کشف جدید، کشف کلمه بزرگیه برای دستاوردهامون اما برای من این نتایج به اندازه کشف گنج ارزش داره، استادم و اف دی ای بشدت از نتایج راضی هستن. خودم عاشق اون کشف اندازه گیری متابولیتهای پوستم و بیصبرانه منتظر روزی هستم که شروع به نوشتن مقاله در موردش بکنم. موضوع بعدی، امشب داشتم مجموعه سری لخت و ترسیده را میدیدم، جدا از مجموعه که هدفش نشون دادن بقا یک سری ادم تو محیطهای طبیعی هست چیز دیگه ای توجهم را جلب کرد که باعث شد دست به قلم بشم، توی یکی از سری های این مجموعه شش تا دختر بود، یکی فوق العاده مثبت، یکی شوخ طبع، سه تا زیبا و بی اشکال اما نوترال و یکی با شخصیت منفی. خوب تو روز اول همه بی عیب بنظر میرسیدن اما تو سیر چالشهاشون در طی چهل روز یکی یکی شخصیتهاشون را به معرض نمایش گذاشتن. این بخش باعث شد از خودم بپرسم من بیشتر شبیه کدوم شخصیت هستم؟ از جوابم مطمئن نیستم، ادم خیلی خوبه یا نوتراله یا منفی؟ فقط میدونم اون شوخ طبعه نیستم. از هرکدوم از شخصیتهایی که گفتم یکی دواخلاقی تو خودم دیدم، سوال بعدی، میخوام کدوم باشم؟ جالبه شاید باور نکنید اما نمیخوام شخصیت کاملا مثبت باشم چون از بچگی همیشه شنیدم تو چقدر ساده ای، چقدر صادقی چقدر مهربونی و این خصایص برای من امتیاز ممتازی نیست. بیشتر دوست دارم دختر قوی و کاملی باشم، یعنی عین همون نوترالها. جالبه یکی از خصایص ادم منفی سریال را هم تو خودم دیدم که منرا ترسوند.برای همین تصمیم دارم رو این اخلاقم کار کنم و این خصوصیت را بذارم کنار. اولین قدم برای تغییر، شناخت و دوم خواستن هست. بعد توجه واگاهی.و بعد تبدیل کردنش به عادت. هفته دیگه تولدمه و قراره جشن ۴۴ سالگیم را بگیرم،چندتا از دوستهای ایرانیمون را دعوت کردیم و یک مصری که دوست پسر ایکا هست، جای همه شما دوستان خالی. از هفته دیگه هم کلاسهای نقاشیم شروع میشه. ببینیم اون علاقه چندساله واقعی هست یا نه. شب و روز همه شما دوستان بخیر
اسمان جون من هنگ کنگ زندگی میکنماگر تو بدونی ما اینجا چه گربه رقصونی داریم با این چینی های فلان فلان شده یعنی سجده شکر به جا میاری نمیدونیچقد حرامی هستن
ولی چاره هم نداریم ایرانم که دیگه افتابه باید گرفت روش بععععع کاش دختر زمان صفویه دنیا اومده بودیم
هنگ کنگ، اوه اوه. میتونم حدس بزنم، من سه تا دختر چینی میشناسم، یکیشون خیلی مهربون بود اما اون دوتای دیگه با اینکه بچه های خوبین اما مشخصا اب زیر کاه هستن، خدا بهت رحم کنه
سلام
یعنی چهل روز لخت و عور توی جنگل؟ خدا به دور
اگه بومی ها پیداشون کنن که ...
اما خارج از شوخی من که تحملشو ندارم
سلام، بلی بلی، البته یک دورش هم هست ۲۱ روزه. اخ دکتر جان، دیگه بومی نمونده، اما درکل مار و شیر و گرسنگی و پشه در انتظارشونه. من اگه پشه نبود شاید تو خیال امتحان میکردم اما با وجود پشه تو خیال هم تو خونه میشینم میبینم.
راستی یکبار گفتید اهل اینستا نیستید، اما اگه بودید و شدید تو اون صفحه بیشتر از شهر استوری میذارم و حال و هواش فرق داره با اینجا( ظاهر زندگی در مقابل باطن من)
سلام
وقتی همه چیز طبق روال سابق هست دیگه نظراتو هم جواب نمیدین؟
سلام هاهاها شرمنده، البته میخونم
، امروز میشینم همشون را جواب میدم
سلام، آسمان جان شخصیت نوترال را سرچ کردم چیزی که دستگیرم شد آدم خنثی و بی تفاوت که از هیچ طرفی حمایت یا پشتیبانی نکند. درسته؟ میشه شفاف سازی کنی:)
من هم دلم خواست جز مهمونها میبودم
خب حیف شد اون کار را بخاطر قرارداد فعلی پست داکت نتونستی بگیری، اما خب کسی چه میدونه چه چیزهایی در انتظارته؟ انشاالله که بهتر از اینها منتظرت باشه
خدا رو شکر کارهات با رضایت پیش میره.
آسمان جان تولدت را خیلی خیلی بهت تبریک میگم ... خوشبحال مهمون هاتون
زری جون، اول از همه بگم جای همه شماخالی بود و شک نکن اگه توی یک شهر بودیم شماها هم جز مهمونها بودید. مهمونی هم خیلی خوش گذشت، صدای خنده مهمونها که یک لحظه قطع نمیشد:)) شخصیت نوترال را درست گفتی، میدونم شخصیت باحالی بنظر نمیرسه اما نمخوام شخصیت خیلی مثبت هم داشته باشم، اون طوری ادم بیشتر ضربه میخوره تا شخصیت سرد و بیتفاوت.
اره اون کاره خوب بود، و حیف شد هرچند بوستون بودنش هم یک ایراد دیگه حساب میشه، حقوقش راهم مطمئن نیستم. فعلا الویت را گذاشتم هرجا راستین کار پیدا کنه. البته بعد اینکه بریم ایران و برگردیم
تولدت مبااارک آسمان جان. اون خط اخر و کلاس نقاشی رو ک خوندمب ه شدت هیجانزده شدم برات. من تو ایران سیاه قلم و رنگ و روغن کار میکردم اومدم اینجا دیگه کلا یه بعدی شدم. اقای گیلاس از پارسال برام وسایل نقاشی خریده ولی باورت میشه هنوز سراغشون نرفتم هی میگم فردا فردا. بیا اینجا بیشتر از حس و حالت بگو برامون بلکه ذوقش سراغ منم بیاد و شروع کنم.
سلام جودی نمیدونستم نقاشی میکنی چه جالب، برات بگم من حتی نمیدونستم قلم را چطور تو دست بگیرم و هنوز نمیدونم مثل ابرنگ رنگ را با اب قاطی میکنن یا نه
بعد این استاده خیلی سریع جلو میره یعنی برای هفته اول یک کار تمام میخواست، خلاصه هی شکل را نگاه میکردم هی وحشت میکردم چطور نقاشی کنم، دیگه یک ذره یک ذره کشیدمش. فکر کنم راستین خیلی بیشتر از من ذوقش را کرد. اون هم وسایل را برای هیه ولنتاین برام خریده بود
چقدر خوبه که بی صبرانه منتظر نتیجه ای توی کار و تحقیقات هستی این یعنی کارت رو دوست داری
برات ارزوی موفقیت دارم
دقیقا من این تحقیق را خیلی دوست دارم و حتی میتونم بگم ۷۰ درصد که پست داک موندمو یا اینهمه کار میکنم بخاطر علاقم به این موضوع و اینکه مبحث نو و جدیدی هست بوده. ای کاش کمی استادم کل مانع عمل نمیکرد تا میتوتستم بهتریم بهره وری را تو این پروژه داشته باشم
تولدت پیشاپیش مبارک آسمان جان و همچنین فارغ التحصیلیت رو تبریک میگم.



شهرزاد جان ممنونم بابت تبریکات، اشتهام را بالا بردی داشتم فکر میکردم کار دیگه ای هست کرده باشم تبریک بگیرم

سلام
)
امیدوارم هرچه زودتر بهترین خبرها رو توی این وبلاگ ازتون بخونم و بعد در این وبلاگ تخته بشه (یعنی اوضاع دیگه همون طوری بمونه
کاش یه توضیحی درباره اون برنامه تلویزیونی میدادین من اصلا نمیدونم چی هست؟
سلام دکتر جون، ارزوتون خوشگل بود اما من که بدجور به شما دوستان و اینجا عادت کردم، خلاصه فکر کنم اخرش یک بهونه برای غرزدن پیدا کنم بیام بنویسم، یک وبلاگ تراپی بگیرم:))
Naked &afraid اسم یک شو مستند هست که دونفر را بدون وسیله میفرستن تو محیطهای طبیعی مثلا امازون، افریقا که تنهایی زندگی کنن. چون لخت هستن سانسور اباژوری( محو) هم داریم :)). بعد مثلا مار و حیوون شکار میکنن گرسنگی میکشن، پشه ها نیششون میزنن و لاغیر، بعضیها برخلاف ظاهر گنده اشون زود کنار میکشن و بعضی اراده قوی داذن و تا اخر میمونن….