My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

بی زبانی و با زبانی

سلام به همه دوستهای خوبم، خوبید؟ خوشید؟ دماغتون چاقه؟

خوب براتون بگم که اوضاع منم روبراهه، کارت راستین هنوز نیومده اما داریم برنامه ریزی میکنیم که اوایل اگوست بیاییم ایران، تو سپتامبر هم که من برمیگردم و ازمایشها را از سر میگیرم و یک کنفرانس اواخر سپتامبر دارم برای پرزنت پوسترها ( احتمال میدم یک جایزه هم اونجا ببرم)  و کنفرانس سالیانه ای هم که میرفتم اکتبر، اینبار تو پنسیلوانیا هست همونی که جایزه بردم. 
امروز استادم متقاعد شد که حقوقم را اضافه کنه ( جالبه تازه میشه حقوق متعارف پست داک که توسط سازمان nih مشخص میشه) و هفته پیش هم رسما با مسافرتم به ایران موافقت کرد و حتی به fda هم اطلاع داد.هوووراااا
دیگه اینکه چندوقت پیش یک فایل صوتی که صدام را سال ۲۰۱۷ برای یک پرزنت ضبط کرده بودم گوش دادم، بعد سالهای اولی که زبانم افتضاح بود را یادم اومد، بقول نادوست زمانی که یک جمله هم بلد نبودم بگم( یاداپری راستی بود، اینرا موقعی گفت که دیگه افتاده بودم رو دور و هرماه برای fda ) پرزنت میکردم، جدا چه سختیهایی سال اول و دوم سر زبان کشیدم، دارم فکر میکنم من  اصطلاحهای لازمی مثل پول از بانک برداشتن و گذاشتن و قسطی کردن را بلد نبودم. یک نامه چند خط اداری که میخواستم بنویسم نیم ساعت وقت میذاشتم. برای یک پرزنت ساده متن را از قبل مینوشتم و دوسه روز تمرین میکردم، راستین که رسما زبان را اینجا یاد گرفت و انصافا استعداد خوب زبانی داره و چه گرامر چه مکالمه از من بهتر شده. اینرا دوستهای امریکاییمون میگن، درسته که اگه الان هم سینما میریم فقط فیلمهای اکشن میبینیم، درسته که هنوز فیلمها را با زیرنویس میبینیم و بدون زیرنویس تقریبا کریم، اما میدونم دوسه سال دیگه باز هم زبانهامون بهتر میشه. از اونجا که من به روش خودم روی کلمه اکادمیک کار می کنم، راستین هم خودبخود از روزنامه و مراوده و اینجا و اونجا یادمیگیره. خوب حق مطلب درمورد زبان با این پست کامل ایراد نشد اما فعلا اینرا داشته باشید تا یکبار مفصلتر راجع به پیشرفت زبانمون تا الان بگم  
 
نظرات 3 + ارسال نظر
زری .. سه‌شنبه 29 تیر 1400 ساعت 01:32 http://maneveshteh.blog.ir

خوندن این پستت در عین حال که به آدم نشون میده چقدرررر همه چیز سخته اما انگار بهت این نوید را میده که با وجود همه ی این سختی ها، راه زندگی را نمی بنده. بنظرم باید یاد بگیریم در هر زمانی از همان اندک زبانی که بلدیم لذتش را ببریم :)) بریم تو جامعه و سعی کنیم با همین زبان نصفه نیمه ای که داریم با مردم بُر بخوریم و لذت زنده بودن را ببریم. البته من هنووووووووز خیلی راه دارم تا به این مرحله برسم هنوز در پیچ و خم گرفتن همون نمره ای هستم که همه مون میدونیم یک هزارم یادگیری زبان نیست

زری جون لب کلام را گفتی، ببین من خودم هم تو زندگی تو محیط اینجا بادگرفتم با داشته هام خوش باشم و از همین لحظه ها و روزها لذت ببرم، خصوصا تو اوج سختیها بخودم میگفتم اسمان اینم ته دنیا، اومدی امریکا نیویورک زندگی میکنی، اسمون این رنگیه، میخواهی شاد باشی یا بشینی غصه بخوری؟ و باعث شد قدردان داشته هام باشم و با همین امکانات خوش باشم( البته سعی میکنم)

ربولی حسن کور شنبه 26 تیر 1400 ساعت 20:46 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
امیدی هست که یه روز آدم مثل native ها حرف بزنه؟

سلام حقیقتش، هیچوقت و واقعیت اینه لازم هم نیست. اینجا هیچ لزومی نداره که بدون لهجه حرف بزنیم. لهجه داشتن کاملا پذیرفته هست. معمولا ما که از کشورهای دیگه می اییم اکادمیک تر حرف میزنیم و کلمات قلنبه سلنبه تو حرفهامون استفاده میکنیم درصورتی که خودشون خیلی اصطلاح استفاده میکنن. یک جورهایی ما درست تر حرف میزنیم اما از اونطرف خوب نمیتونیم باهاشون قاطی بشیم و مثل خودشون شوخی کنیم. فرقمون اینه.

الهه شنبه 26 تیر 1400 ساعت 17:25

چه قدر خبرهای خوب خوب
دلت شاد باشه آسمان عزیز
مشتاقم پست مفصلت درمورد پیشرفت زبانتون روبخونم

ممنونم الهه جون. یک جورهایی اون پست میشه تو چه چیزهای ساده ای قدیمها گیر میکردیم و برام دردسر میشد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد