این هفته راستین سیاتل هست. فقط یک روز مونده به تموم شدن این هفته. از اونجا که دوشنبه روز کاری بود و مهد پسرک هم تعطیل ، هفته سختی را شروع کردم و کم کم انرژی هم دارم کم میارم و به روزهای استراحت بیشتری احتیاج دارم. هفته دیگه شیفت کاری راستین از یکشنبه شروع میشه و عملا فقط روز شنبه راستین خونه هست. و از یکی دوهفته دیگه شیفتهای اصلی راستین شروع میشه. چون تازه کاره بدترین شیفتها را به این گروه دادن. شیفت شب که از چهارشنبه شروع میشه و تا یکشنبه صبح ادامه داره. اینطور عملا اخر هفته راستین خونه نیست و من و پسرک تنهاییم. هنوز هیچ براوردی از سختی زندگی تو دوشهر ندارم. اگه قرار بود شیفتها کل هفته باشه مسلما کم می اوردم و چاره ای جز انتقال به پنسیلوانیا نداشتم اما الان امید دارم که سه روز درهفته راستین خونه هست و کارم سبکتر میشه.
سلام به همه،
سلام به همه شما دوستان خوب
ساعت حدود ۱۲ شبه، پسرک اخرین شیشه شیر شبش را داره میخوره و اماده خواب میشه، راستین موبایل را کنار گذاشته و بالای سر پسرک نشسته و همینطور که نوازشش میکنه با مادرش حرف میزنه. پدر و مادر من اتاق دیگه خوابن. فردا دارن برمیگردن اصفهان. امسال فقط تهران موندم و پدر و مادرم اومدن پیشم. تجربه خوبی بود و دفعات بعد هم تصمیم دارم فقط تهران بمونم. اینبار عجیب نرفته دلتنگم. حقیقتش دفعات پیش روزشماری میکردم که برگردم امریکا، اما اینبار دلم نمیخواد برم.
سلام به همه دوستان
امشب اخرین مصاحبه را دادم و تموم شد. این هفته و برای این شغل خیلی استرس داشتم. جدا از اینکه واقعا به کار و حقوقش احتیاج داریم اما چون موبور و یکی دیگه از همکلاسیهای سابق تو اون کمپانی هستن خیلی خجالت میکشم رد بشم. از همون جمعه که مصاحبه اول را بد دادم شروع کردم به خوندن( یوتیوب دیدن) و چقدر خوب شد این کار را کردم چون امروز هم دوتا مصاحبه سخت دیگه داشتم ولی حداقل اگه نصفه جواب دادم سعیم را کردم. کل زمان مصاحبه ۴ ساعت بود که تو این یک هفته پخش شده بود.
سلام از تهران