My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

اپریل فروردین ماه

اینبار تو ماشینم، ماشین جدیدی که خریدیم و بوی نویی میده. راستین بوی نویی اذیتش میکنه اما من دوست دارم. ماشین خوب و جاداریه. چون قبلا درمورد ماشین حرف زده بودیم و سر مدل حرف زده بودم مدلش را مینویسم. هوندا سی ار وی خریدیم. 

هوا داره گرم میشه و شهر بسیار زیبا. درختها شکوفه دادن و باغچه ها باگلهای بنفشه و لاله و نرگس پر شدن. ادمها از همه قشر و همه تیپی هستن. تنوع لباسها و بعضا خوش لباسی بعضی ادمها چشمهات را نوازش میده. میدونی این مناظر و این خوش پوشی مخصوص نیویورکه و هیچ جای دیگه نمیبینی. همین باعث میشه ته قلبت بخاطر ترک نیویورک بگیره. 
خوب میدونیم این روند بیشتر از این نمیتونه  ادامه پیدا کنه. رفت و اومد هفتگی راستین خسته اش کرده، 
مراقبت تک نفره از پسرک درکنار کار منرا هم خسته کرده. 
سه هفته بیشتر تا اخر کار fda من نمونده، حقیقتش بدم نمیاد زودتر تموم بشه، کار فشرده و سنگین وتکراری که توش یادگیری نیست. راستی یادم نمیاد گفتم ۳۵۰۰ نفر دیگه را هم از اف دی ای اخراج کردن؟ خلاصه بازار که خوابیده بود با این حجم ادم بیکار پروفشنال رفته یک جایی تو اعماق. 
یک هفته بعد،امروز شنبه هست، ماه اپریل گاهی هوا گرمه و گاهی سرد، امروز اخرین روز هوای سرد بود و فکر کنم از فردا هوا رو به گرمی میره. خلاصه اصلا  رو‌مووود( حس) نبودم که پسرک را ببرم بیرون و از صبح خونه موندیم. الان هم پسرک داره کارتون میبینه که میتونم بنویسم. 
همینطور که ترامپ یک سری عقب نشینی در مورد تعرفه ها کرد بنظرم یک کم سخت گیری را از اف دی ای هم داره کم میکنه مثلا بعد دوماه سخت گیری در مورد ۸ ساعت حضوری بودنشون، یکهو دیروز قانون جدید اومد میتونن دور کار بشن. یعنی حتی از قبل هم که یک روز در هفته کار بود راحت تر. منتها قانون راجع به پست داکها تغییر نکرده و و من دوهفته دیگه کارم تمومه. دیروز متوجه شدم همه پست داکهای بخش رفتن و فقط من موندم. هرچند دیگه تا اخر کار من هم زمانی نمونده. 
دیگه اینکه ذهنی اماده تغییراتم. خودم را اماده رفتن کردم ( ذهنی ). بنظرم مهمترین بخش تغییرات همین پذیرشه. من پذیرفتم که باید از نیویورک بریم. هنوز راستین فرصت نکرده خونه پیدا کنه. هرچند خوش بینه که راحت پیدا میشه. نمیدونم میتونیم خونه را سابلت بدیم یا نه. اگه بشه خوبه. انگار ته دل ادم میگه خوب برمیگردم اما داستان وسایل خونه ای میشه که ما ایران نگه داشتیم و میدونم دیگه هیچ وقت استفاده نمیکنیم.
بهرحال برنامه دارم حداقل یکسالی بریم، اگه کار ریموت پیدا کنم ۱-۲ سال را میمونیم تا کمی پس انداز کنیم. اگه هم کارم حضوری بود با راستین جابجا میشیم. تو ذهنم بیشتر کالیفرنیا هست. بریم جایی که ۱۲ ماه سال هوا گرم و خوب باشه. فلوریدا هم گرمه اما تابستونها از گرما جهنمه و البته شرکتهای دارویی هم نداره. حسن دیگه کالیفرنیا جماعت ایرانی اش هست. حالا من هی برای خودم خیال پردازی میکنم. 
البته بذارید یک چیزی را تعریف کنم. تو نیویورک نزدیک رودخانه هادسن جایی به هادسن یارد هست و های لاین. ۱۰ ساله های لاین باز بصورت پارک باز شده و دور و برش کلی برج خای نوسازه. اگه گوگل کنید عکسهاش را میبینید. خلاصه موقعی که دانشجو بودم و تو استودیو زندگی میکردیم هرموقع میرفتیم هادسن یارد و های لاین میگفتم یعنی میشه ما یک روزی اینجا زندگی کنیم! و خودم هم میدونستم احتمالش نیست و میدونید چی شد؟ اپارتمان الانمون که نوسازه نزدیک همون منطقه هست، یعنی یک ربع پیاده روی داره و تفریح عصرهای ما پیاده روی کنار رودخانه هادسن و رفتن به های لاین و هادسن یارد هست. خلا صه ارزوها میتونه همین قدر در دسترس باشه.
میگم کاشکی با ارزو کردن لاغر هم میشدم یا میلیاردر:)))
احتمال داره سال دیگه این موقع کار مناسب پیدا کرده باشم. البته شاید اون موقع با مشکلات جدید دست و پنجه نرم کنم. 
شاید هنوز پنسیوانیا باشیم شایدم یک ایالت دیگه شایدم کالیفرنیا. 
اگه بخوام نیمه پر لیوان را ببینم بهتره بگم ببینیم زندگی چی برای ما در چنته داره.
خوب من برم تلویزیون را خاموش کنم که دیگه پسرک زیاد کارتون دیده. اوه اوه عزا گرفتم چطور تا وقت خواب سرگرمش کنم. سخت ترین بخش مادر شدن اینه مجبوری بچه را سرگرم کنی اما دلت میخواد لم بدی و خودت تلویزیون ببینی یا اصلا تو سکوت و ارامش بدون بچه باشی.  
نظرات 2 + ارسال نظر
جیم دوشنبه 25 فروردین 1404 ساعت 16:43

ماشین مبارکه! منم سی ار وی دارم و یه ساله که راضی ام خداروشکر.

مرسی جیم
اره ماشین جادار خوبیه. خیلی بیشتر لز مزدا که اپشن اولمون بود. سی ار وی مدل امسال ظاهرش یکمی فرق داره. در کل راضی هستیم :)

ربولی حسن کور شنبه 23 فروردین 1404 ساعت 23:23 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
همین که تکلیفتون مشخص شد به نوعی از اون دودلی و اضطراب بهتره.
امیدوارم به زودی به جایی برسید که بگید کاش زودتر این اتفاق می افتاد.

سلام
درست میگید دیگه الان تکلیفمون مشخصه.
و البته سه نفری همه با هم یکجا باشیم برای هرسه تامون بهتره. چاره ای نیست باید جلو رفت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد