سلام به همه شما دوستان خوب
براتون بگم ما اخر هفته هتل گرفتیم و رفتیم پنسیلوانیا چندتا شهر و چندتا خونه دیدیم. اگه قدیمی باشید یادتون میاد چندسال پیش من دوماه برای اینترنشیپ رفتم کمپانی نوارتیس تو نیوجرسی. اکثر ایالت نیوجرسی سرسبزه و اون بخش که من یک اتاق از خونه یک پیرزن را گرفته بودم خیلی قشنگ بود و خونه های بزرگی داشت. خلاصه با این دید رفتم پنسیلوانیا. و فاجعه بود. انگار شهرها، شهرهای بین راهی بودکه فقط برای برطرف کردن نیاز مردم به چندتا خونه اون منطقه ایجاد شده بود. دوتا کاندو دیدیدم و یک خونه. کاندوها یکیش خوب بود اما چسبیده به بزرگراه بین شهری. خونه هم که فاجعه. و حس غربتی که اونجا حس میکردی. هوا هم بینهایت سرد. یعنی برای هرپیاده سوار ماشین شدن عزا میگرفتیم. خلاصه طوری بود که یکشنبه ساعت شماری میکردیم زودتر برسیم. هنوز که هنوزه این حس غربت با منه. حسی که خیلی کم تو مهاجرت داشتم. خلاصه یک جورهایی از خودم میپرسم خونه و جایی که من بهش حس تعلق کنم کجاست؟! تو پرانتز بگم. هم من هم راستین این حس را به ایران هم نداریم و انگار دچار بی خونگی و بی وطنی شدیم. بگذریم. محصول این سفر هم مریضی پسرک بود که همچنان ادامه داره.
خلاصه چه تصمیمی گرفتیم؟ اینکه فعلا یکی دوماه راستین بره و بیاد تا هردو امتحان کنیم. اینطوری راستین ۴ روز و سه شب پنسیلوانیا خواهد بود و بقیه اش میاد پیش ما. من نگران خودم نیستم. ناراحت پسرکم که نه تنها فامیل و اشنا را ازش گرفتیم الان نصف هفته پدرش را که خیلی هم بهش وابسته هست نداره. مشکل بعدی اینه که اینطوری هزینه هامون هم بیشتر میشه. هزینه بنزین و اجاره اتاق برای راستین. البته خیلی زیاد نیست. ماشین را هم که درهرصورت باید عوض کنیم. یک چیز دیگه هم مطمئنیم که پنسیلوانیا ایالتی نیست بخواهیم زندگی کنیم. اگه به فرض بریم نهایتا راستین یک سال بمونه و دوبار اسباب کشی تو یکسال داریم و دوبار تغییر محل زندگی و مهد پسرک تو یکسال که اسون نیست. راستین قراره یک دوره اموزشی یک ماهه داشته باشه که یک هفته اش سیاتل هست و یک هفته سانفراسیسکو. قرار شد رفت سیاتل بره حسابی شهر را بگرده و اگه فرصت کنه بره تا ونکوور کانادا که ۳ ساعت فاصله داره. دارم به سیاتل برای زندگی فکر میکنم چون نزدیک خواهرمه و ونکوور هم شهری با محیط کاملا ایرانی هست. دیگه اینکه امروز درخواست یک میتینگ با رییس گروهمون داشتم. گفت که تو سال میلادی جدید استخدام ندارن و اگه هم بخوان فلوشیپ را تمدید کنن اواسط مارچ تصمیم میگیرن. خلاصه من هم یواش یواش باید سیستماتیک بگردم دنبال کار. یا تنبلی کنم و اگه موافقت کنن ۶ ماه دیگه فلوشیپ را تمدید کنم. اینم از این. فعلا تا اپدیتی بعد از زندگیم.
من توی شهر بزرگ توی آمریکا زندگی میکنم. با اینکه خیلی شهرم رو دوست ندارم ولی وقتی برای سفر میرم شهرهای اطراف حس میکنم حس غربت رو چندبرابر حس میکنم. تاحالا نیویورک نیومدم ولی میتونم تصور کنم که زندگی کردن توش چقدر تجربه جالبیه. و به همون اندازه رفتن ازش سخت.
نگار جان دیدم وبلاگ هم داری، حتما نگاه میکنم ببینم کدوم شهری. یکبار یک نفر که سالهاست اینجا زندگی میکنه میگفت غیر از چند شهر بزرگ امریکا بقیه شهرها خیلی حوصله سر بره. من که وقتی رفتم پنسیلوانیا بعد از سالها بدجور احساس غربت کردم و میدونم چی میگی. شهرت را چرا دوست نداری؟
نیویورک شهر خیلی شلوغیه، مسافرت که می ایی فکر میکنی چقدر سخته داخل این شهر زندگی کردن. اما چون شهرهای ما تو ایران این سکلیه بشدت با روحیاتمون میخوره. من همیشه گفتم نیویورک ورژن خوب تهرانه. چیزی که تهران میتونست باشه اما نیست. و اگه مدتی نیویورک زندگی کنی خیلی برات سخت میشه دل کندن از این شهر
آسمان جان
خیلی تصمیم خوبی گرفتین من وقتی خودمو جاتون میزارم قطعا همین کارو میکردم
چندماه بگذره ببینید چطور پیش میره و میتونید شرایط کار خودتونم در نظر بگیرین و بعد یه تصمیم بهتر بگیرین
سلام مینو
ازه برای فعلا تصمیم خوبی هست، اما یکم شرایط داره عوض میشه و مطمئن نیستم بشه این وضع را ادامه داد. انگار همیشه چالش چاشنی زندگی منه.
به نظرم یه مدت کوتاه شرایط بد رو تحمل بکنید بهتره
خونه ما الان تقریبا چسبیده به بزرگراه ولی چون چند صد متر فاصله داریم اصلا صدا نمیاد
ممنون.
برای بک مدت کوتاه قابل تحمله اما نمیدونم چقدر این شرایط ادامه داره خصوصا که به زودی تغییر وضعیت منم اضافه میشه.
خب پس فعلا به خودتون زمان دادید که ببینید چطور کارها پیش میره و تصمیم هوشمندانه تری بگیرید.
من نمیدونم چرا فکر میکردم همه ی شهرهای آمریکا برای زندگی خوب هستند! انگار مثل فیلم ها، یا خونه های حیاط دار و بزرگ یا آپارتمان ها و برج ها. دوست دارم بدونم چه چیزهای بدی در مورد شهرهاشون وجود داره؟!
سلام زری جون موقت راستین رفت و اومد میکنه که ببینیم چطور پیش میره. قراره یک پست دراین مورد بنویسم اما شهرها و ایالتها خیلی با هم فرق دارن.
سلام آسمان جان
پیشنهاد منم همین بود ، به نظرم روی خواسته ات پرفشاری کن اگر نیویورک را دوست داری تصمیم بگیر همین جا کار پیدا کنی یک کم بالا و پایین کار پیدا می شه
ولی مهاجرت پیاپی تو سن ماها خیلی امکان پذیر نیست ، سالی دوبار شهر عوض کردن آدم را از پا در می اره
من چهارساله شهرم را عوض کردم ولی هنوز خسته هستم ، در نظر بگیر که من بچه ندارم که بخواد تطبیق پیدا کنه
سلام پارمیس،
خیلی دلم میخواست میتونستیم همین جا بمونیم اما ظاهرا کار و امنیت کاری شرایط زندگی ما را تعیین میکنه. بهرحال پنسیلوانیا اصلا جایی نیست که دوست داشته باشم زندگی کنم امیدوارم مجبور نشم
گفتی پنسیلوانیا کردی کبابم...من خاطرات خیلی شیرینی از هرشی دارم شهرش بوی شکلات میداد البته اون موقع شیرین بود الان دیگه آرزوهای به خاک سپرده شده.
آسمان جان البته که وقتی کار همسرتون تو این شهر قطعی نیست صلاح نیست الان اسباب کشی کنید ولی خب منم نظرم به ایست کوست بیشتر نزدیکه تا اون ور مریلند،ویرجینیا،کنکتیکت حتی ماساچوست از نظر من جای بهترین واسه زندگی تا وست کوست.
زینب جون چه خوب که امریکا و این اطراف زندگی میکنی. اکه نیویورکی میتونیم قرار بذاریم هم را ببینیم.
کار راستین قطعی هست فقط ما دلمون نمیخواد پنسیلوانیا زندگی کنیم و گفتیم شاید بعد از چندناه انتقالی بگیره. خود منابع انسانی گفته بود بعد یکسال میتونه امتقالی بگیره. اگه قرار باشه بریم اونطرف هرشی شهری هست که انتخاب میکنیم. حداقل چهارتا ادم تو فصل تابستون برای شهربازیش میان.
مثل اسنکه تجربه زندگی وست کوست هم داری ممکنه نظرت را راجع به سیاتل یا لوس انجلس یا سن دیگو بگی؟ ممنون
سیاتل را برای همیشه فراموش کن بیخودترین ایالت امریکا افتضاحه کاملا فراموشش کن. حال پسرت الان چطوره؟ نگران شدم
صبا جان، دلیلهات را هم میگی؟ یکی میگفت کامیونتیتی ایرانی بزرگ داره و ادمها شغلهای خوب و پردرامد اونجا دارن. از طرفی دوتا دوست امون از سیاتل اومدن نیویورک و خیلی از اب و هواش مینالیدن که افسرده میکنه.
پسرچه داره بهتر میشهخوشبختانه. دیشب یک ذره کیک خورد اما از یکشنبه تاحالا کامل از اشتها افتاده. دیگه اینکه شبها خیلی بد میخوابه و راستش دوره ای هست که خیلی گریه میکنه سرهرموضوعی. نمیدونیم دلش برای ایران تنگه و بهونه گیری میکنه یا مختص سنش هست. میخوام مشاور کودک بگیرم
افرین بزار خودش یه مدت بره بیاد اینجوری واسه راستین سخت تره اما عاقلانس راستی راستین یه مدت بره نمیشه بعدش براش درخواست تقاضا انتقال بدین؟ میگم کاشکی رفته بودی واشنگتن دی سی کار دائمی اف دی ای راستینم بلاخره یه کاری جور میشد همون سال باید بت گفته بودیم بری گاهی فکر میکنم تو این شرایط دنیا بچه دنیا اوردن یه جور جنایته هرچند خودمم دوتا بچه دارم ولی بعضی وقتها میگمنکنه ماها خودخواه بودیم که بچه دار شدیم؟ خصوصا اینکههمه دور و بری هام بچه ندارند خودخواسته نمیخوان تو چیفکر میکنی؟ کاش نظرتو بگیبهم بدونم چون منطقی هستی
سلام شادی جان.
رفت و اومد راستین برای هردومون سخت میشه. از لحاظ هزینه زندگی هم بیشتر میشه. چون هزینه دوجا را میدیم و مالیات که خیلی زیاده.
هدف اول من این بود بعد چندماه راستین درخواست انتقالی بده اما نمیدونیم تا چه حد عملی هست. از اونطرف بنظر بهتره من زیاد تو فلوشیپ نمونم و بیام بیرون. با توجه به محدود کردن بودجه اف دی ای توسط ترامپ. اینطوری شرایط کاری منم بزودی اضافه میشه که کار کجا باشه.
درمورد بچه. وقتی دنیا و زندگی اونقدر سخته، شاید بد نباشه بعضی جاها برای دلخوشی خودت خودخواهانه رفتار کنی. یعنی اگه کسی بچه دوست داره و بچه میخواد بچه را بیاره. اون بچه هم میتونه بعدا برای بچه دار شدن خودش تصمیم بگیره. کلا زندگی یعنی بک دور و سیکل سختی و مشقت. حالا فرض کن کسی بچه بخواد و بخاطر اینکه اون بچه اذیت نشه بچه دار نشه یعنی یک سختی و حسرت بزرگ را بخودش تحمیل کنه که شاید اون بچه بعدها شاد نباشه. روشاید و احتمال من اون حسرت بزرگ را نمیخرم و سختی بیشتری به زندگیم تحمیل نمیکنم. اما اگه کسی اگاهانه بچه دار نمیشه و دوست نداره بچه دار شه هم نباید بچه دار بشه.
زندگی حداقل این سر دنیا همه اش بد نیست. سختیها هست اما شاید لحظات شاد و بی استرس امریکاییها بیشتر باشه . در مورد پسرک من سعی میکنم سرمایه خوبی براش بذارم و شاد و موفق زندگی کردن را بهش یاد بدم و دوران شادی برلش فراهم کنم و ارزو کنم که بعدها وقتی بزرگ میشه ادم شاد و موفقی باشه.
سلام
عجب!
امیدوارم شما یه کار اون طرفها پیدا نکنین چون دیگه مجبور میشین برین!
سلام،
نه اصلا برای اون ایالت اقدام نمیکنم. یا کار ریموت یا ایالت کالیفرنیا یا همین سیاتل که گفتم. البته سیاتل و کالیفرنیا اون شهرهایی که درنظر داریم را هم باید دید.مثلا قبلا سن دیگو را دیدیم. کوچیکه اما بدک نیست اما مثلا سن انتونیو خیلی کوچیک و بد بود.
آسمان با این شرایطی که نوشتی فعلن مطلقا و ابدا خونه نیویورک را از دست نده کار عاقلانه همینی هست که نوشتی فعلا راستین بره و بیاد کم کم روی روال میافته و نقشه راه شرایط و صاف کردنش دستتون میاد . سیاتل هم از نزدیک باید بری اگه خوب باشه اونجا به نظرم فکر خوبیه خصوصا اینکه خواهرت هم یک خاله خیلی مهربونی واسه پسرته و خواهر دلسوزیه





فقط آسمان وقت خوندن این خط اگه بگم چشام پر اشک شد دروغ نگفتم :ناراحت پسرکم که نه تنها فامیل و اشنا را ازش گرفتیم الان نصف هفته پدرش را که خیلی هم بهش وابسته هست نداره
اسمان جون اینم بهت بگم من اینو اینجا درباره بچه ها زیاد دیدم و خیلی سلامت هستن و دیر مریض میشن استفاده از دستگاه بخور با قطره چکوندن اکالیپتوس داخلش هستش که از وقتی حتی بادهای پاییزه شروع میشه تقریبا توی هرخونه و مهدکودکی این دستگاه را میبینی حتی توی فروشگاه های بزرگشون به برق زدن در ابعاد بزرگ و داره کار میکنه! گفتم اینم بنویسم از داروخونه بگیری ان شاء الله واسه پسرک موثر بیفته
نازی جون ممنون بابت کامنت. وقتی یک تعداد از شما کارم را تایید میکنید خیالم راحت میشه تصمیم درست گرفتیم.

درمورد سیاتل، دونظر متفاوت هست. اما بنظر بیشتر میگن شهر بدی برای زندگیه. اما دوسه تا بلاگر هم میدونم اونجا زندگی میکنن.
نازی جون پسرک خیلی خیلی گناه داره که دور از خانواده هست. ما هم دوستان زیادی که خیلی صمیمی باشن و مرتب بیان خونمون نداریم. مهمونیهامون ماهیانه هست غیر از یک دوست که بچه دختر بزرگتر از پسرک داره و اتفاقا اصلا با پسرک نمیسازه. برادرم مونتراله و ۶ ساعت رانندگی با ما فاصله داره اما مونترال عملا شش ماه سخته رفتن. راهنمایی که درمورد مریضی بچه ها کردی. راهنمایی عالی هست. امسال من از پاییز دستگاه بخور بالای سر پسرک گذاشتم و برخلاف پارسال که خیلی خیلی مریض بود امسال تا همین یکبار که تو سفر سرماخورد سرما نخورده بود. بشدت دستگاه بخور برای مریضی بچه ها خوبه. البته من اکالیپتوس توش نریختم، شاید بعدا امتحان کنم. مرسی بابت کامنت خواهرانه ات