خیلی وقته ننوشتم، علت اصلیش اینه تغییری تو زندگیم پیش نیومده که ازش بنویسم.
بخواهم کلی گویی کنم باید بگم به خیلی چیزها فکر میکنم. رخوت الوده به غمی دارم که حاکی از باور هرگز نرسیدنه و هرگز نشدنه و البته همچنان کورسوی امید تو دلم هست که هنوز فرصت هست و دیر نشده.
قبلا بیشترین باورم این بود که فقط مرگ هست که چاره ای براش نیست و بخواهیم میشه اما الان میدونم دنیا عادلانه نیست و میتونه نشه. میتونه برای خیلیها راحت انجام بشه اما برای تو نشه. هرچند هنوز عادت و ذات جنگجویی ام نمیخواد این حقیقت را قبول کنه و سرکشی میکنه اما چه من بخوام باور کنم چه تا ابدیت إ خودم کتمان کنم، این حقیقت میچرخه و دور تنم میپیچه و خراشم میده.
واقعیت دیگه ای هم هست. ادمهای باهوش و فرصت طلب. راستی میدونستید نسل جدید ایرانیها خیلی فرصت طلب هستن. این هم به معنی خوبشه هم بد. اما اگه کسی بتونه فرصتها را ببینه و قدر بدونه چندین پله از بقیه جلوتره. زندگیش راحت تر میگذره و بمرور زمان انقدر جلومی افته که از دایره دسترس خارج میشه.
از کلی گویی بریم سراغ جریان زندگی.
مدتهاست ننوشتم و حقیقتش مدتهاست اینستا را هم اپدیت نکردم. گاهی که شرایط امروز را نمیتونم تحمل کنم یاد پارسال تابستون میکنم. الان بیشتر و روشن تر میبینم که جقدر پارسال تابستون که همزمان شده بود با شش ماهه اول تولد پسرک ماههای سختی بود. میتونم بگم یکی از سخترین ماههای زندگیم. چندوقت پیش به دوستی که مرتب میبینیمش به صورت ضمنی گفتم پارسال بهار و تابستون سخت ترین ماههای زندگیم بود. نگاه متعجب و شگفت زده اش و واقعا گفتنش بهم ثابت کرد که خیلی خوب تونستم این سختی و فشار و استرسی که داریم و دارم را از بقیه پنهان کنم. تفاوت امسال با پارسال اینه من یک کار نیم بند فلوشیپ را دارم. بخش سخت بچه داری را پشت سر گذاشتم. جدیدا دوتا رکروییتر خودشون سراغم اومدن. یک اینترویو برای یک شرکت تا مرحله اخر رفتم اما رد شدم علتش هم اینه هنوز تجربه اسکیل جدید( انالیز و شبیه سازی ازمایشهای کلینیکال) که مربوط به فلوشیپ اف دی ای هست کمه و تو مصاحبه هم مشخص میشه تجربه خیلی کمی تو این مورد دارم. تجربه اون کار دانشگاهیم هم که قبلا گفتم با اینکه قلنبه سلنبه بنظر میرسه اما به درد صنعت نمیخوره. بدرد لای جرز دیوار میخوره. و راستین که الان حدود یک ماهه خونه نشین شده و داره دنبال کار میگرده. واقعیت اینه تو کاریابی زرنگ نیست. چون تحصیلات و تجربه کار مرتبط امریکایی هم نداره پروسه خیلی سختی پیش رو داره. سعی کردم برای خودم زمان تعیین کنم ، تا عید نوروز و اینطوری صبر خودم را بالا ببرم. هرچند برای ادمهای زرنگ شش ماه نرماله نه برای شرایط راستین. از طرفی هنوز دوتا هم خونه خیلی خوب هستیم که خوب با هم سر بچه داری و کارهای خونه کنار می اییم. از وقتی راستین خونه هست قسمتهای سخت بچه داری را به عهده میگیره و مثلا من میتونم صبحها تا ساعت ۸ بخوابم، بله پسرک ما همچنان ساعت ۵:۳۰ صبح بیدار میشه. به یک مشاور کلیت شرایطمون را گفتم و توصیه کرد هرچه سریعتر مشاوره زوج درمان بگیرم اما راستین که اصلا با مشاوره اکی نیست و خودم هم دل و دماغ این کار را ندارم.
زیاد نوشتم برم سرکار.
کامنتهای پست قبل را تو همین هفته جواب میدم
راستی میخواستم از تک تک شما که اینجا هستید و میخونید و کامنت میذارید تشکر کنم. شما برگه های دفتر سنگ صبور من هستید، راستی من بچه بودم قصه پر غصه اش را شنیدم. شما قصه اش را شنیدید؟
ببین همه این مشکلات یعنی شکلات وقتی پسمله به اون قشنگی داری جیگرمممم ماشاء الله بهش!
نازی جون مرسی عزیزم، چند روزی خانواده برادرم پیش ما بودن و کلی روحیه عوض کردم. پسرک هم روزبروز بامزه تر و شیطون تر و بانمک تر میشه خوشبختانه. از بابت پسرک خیلی خیلی خوش شانسم
آسمان عزیز
همینکه مشکل رو میبینی و بهش فک میکنی یعنی رو به جلویی
امیدوارم زودتر این روزها بگذرن و بیایی تعریف کنی که هی اون روزها هم گذشت
سلام مینو جان،
مرسی البته فقط میبینم اما کاری نمیکنم وضعیت تغییر کنه یا بدتر خرابش میکنم. یک جور غریزی مقاومت میکنم.
مرسی مینو ایشالله
سلام. مطمینم اوضاع دوباره براتون خوب میشه. به مو میرسه اما پاره نمیشه.
خدا کنه همین طور باشه و همینطور مو نمونه. خیلی احتیاج داذیم اوضاع مالیمون روبراه بشه
چه دقیق و زیبا گفتی که واقعیت گاهی دورت میچرخه و خراش میده آدم رو...
منم توی شرایطی هستم که برای خیلیها میشه و برای من نه. دلیلش هم این نیست که من تلاش نکردم. اتفاقا هممون تلاش کردیم و بسیار فرصت طلب بودیم اما نشد...
میفهمم الی، میفهمم. گاهی نمیخواد بشه که بشه. میدونی بعد ۴۰ خیلی ترسناک میشه، گذشت زمان بهت میگه اگه تاحالا نشده دیگه نمیشه و درد داره. خیلی درد داره.
سلام
متأسفانه به جز همون کامنت همیشگی چیزی ندارم که بهتون بگم.
امیدوارم هرچه زودتر مشکلات حل بشه.
سلام دکتر، همین که گوش میدید و مینویسید ممنون. راستی پیامتون را گرفتم. مرسی دقت کردید یک روزی لینکش را تصحیح میکنم:)