My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

غر این هفته

جمعه ظهره، توی ماشین نشستم برای جابجایی ماشین موقع تمیز کردن خیابونها، دوبار درهفته ماشین تمیز کننده خیابون ( جارویی) میاد و ما باید تو ماشین حاضر باشیم که ماشین را جابجا کنیم، هوا از امروز خنک شده و با یک تیشرت ساده سردت میشه. 

دلم میخواست این پست از رشد پسرک بنویسم یا مهدکودک اما ذهنم پرته و یاری نمیده. یک هفته از مصاحبه شرکت گذشته و با وجود نامه فالو اپ هیچ خبری ازشون نیست. جواب اف دی ای به نامه فالو اپم این بود ریسرچت خیلی جالب بود و اعضا پوزیتیو فیدبک دادن. ( فارسیش چی میشه؟! خوبه انگلیسیم هم تعریف نداره. چرا مغزم خوابه) نظر مثبت!!! اما از شرکت دارویی هیچ خبری نیست. حدس میزنم دارن مصاحبه با کاندیداهای دیگه انجام میدن که بعد بینمون انتخاب کنن.
این روزها بشدت از جسمم هم ناراضیم. موهام احتیاج به رنگ کردن داره اما تنبلی میکنم برم ارایشگاه، یکسال و نیم هست نه بوتاکسی نه رسیدگی به صورتم داشتم، خصوصا از بعد حاملگی زیر یکی از چشمهام حلقه تاریک افتاده، اما از شما پنهون نیست که مراعات پولش را میکنم( هزینه خدمات اینجا بالا است) ماشینی که الان توش نشستم یک توسان قدیمی هست که با توجه به خرید راحت ماشین تو امریکا( اقساطی یا لیز) تعویضش باز هم برامون‌ نمی صرفه و گذاشتیم بعد از کار گرفتن من، بخصوص اگه کارم اف دی ای بشه و قرار باشه هر هفته برم واشنگتن.( قرار شد از جسم بنویسم نه ماشین)اما مهمتر از این مسائل اضافه وزن و ورزشه. باید ۱۰-۱۵ کیلویی وزن کم کنم که نه تنها ارده اش را ندارم بلکه شورش را با خوردن شکلات دراوردم. ورزش هم واجبه برام. ماهیچه هام سست و ضعیف شده و اگه همین طور پیش برم پیری درب و داغونی در پیش دارم. بی انرژی خودم را از این ور خونه به اون ور خونه میکشم که خودم اصلا از وضعیتم راضی نیستم. ساختمونمون باشگاه داره و حتی هزینه ماهیانه باشگاه را هم دارم میدم اما تنبلی و بی ارادگی مجال نمیده. ببخشید که باز دارم غرغر میکنم اما حقیقتش ذهنم هم به یک تکون اساسی احتیاج داره. 
قسمتهای روشن. روزها وقت بیشتری برای خودم و استراحت دارم. هفته دیگه قصد داریم سیستم خواب امریکایی را برای پسرک اجرا میکنیم( تا الان دلم نمیومد) و ایشالله که همگی شبها درست بخوابیم و دیگه هریکساعت مجبور نشم بیدار شم شیشه شیر تو دهن پسرک بذارم. (عادت کرده فقط شیر بخوره تا بخوابه) شبها یکساعتی فیلم میبینم. فردا هم یک سفر دوروزه بخاطر خانوادم میریم واشنگتن که پدرم کاخ سفید را ببینن. و اما پسرک بسیار هوشیار و خوش اخلاق و شیرینه( اینکه گریه به ندرت میکنه عالیه، مامانم میگن تاحالا بچه ای ندیدم که انقدر اروم و خوش اخلاق باشه) ( البته هرمامانی بچه اش را باهوش و خاص میدونه که منم استثنا نیستم اما دکترش هم میگه روند رشدش عالیه) ولی خوب حداقل میتونم ادعا کنم  همه کارهای بچه ها را یکی دوماه زودتر از سنش انجام میده. مثلا ۴ ماهگی غلت زدن را یاد گرفته و الان که حدود ۱۰ روز از شش ماهگیش میگذره چهاردست و پا حدود یک متری جلو میره، دومتر هم عقب عقب میره :)) و عاشق اینه براش کتاب بخونیم و یا دوماهی هست با اون اون منظورش را بهمون کامل میرسونه. اینکه صفحه کتاب را تند تند ورق نزنیم. فلان شعر را دوباره بخونیم. فلان اسباب بازی براش جالبه. و البته صد درصد از هم سنهاش خیلی بلندتره، خوشبختانه از این نظر به پدر و عمو و دایی و خاله اش رفته:)) خانواده من و راستین همه خیلی قدبلندن، اما من متوسطم و راستین هم ۱۸۰ هست. حتما یک روز از مهد کودک مینویسم  
نیم ساعت دیگه باید تو ماشین منتظر بمونم بعد هم ماموگرافی و بعد هم خونه و حاضر شدن برای سفر کوتاه.
نظرات 5 + ارسال نظر
الهه دوشنبه 3 مهر 1402 ساعت 03:05

ساام اسمان جان
یه سوال
در امریکا به همسر دانشجو به هیچ وجه اجازه کار داده نمیشه؟

سلام،
اگه دانشجو روی ویزای f1 و همسرش روی ویزای f2 باشه هیچ کدوم اجازه کار ندارن، خود دانشجو فقط توی دانشگاه اونهم ساعت محدود اجازه کار داره.

samaneh شنبه 25 شهریور 1402 ساعت 13:05

چقدر خوشحالم که بیشتر داری مینویسی

مرسی سمانه جان. تغییر و تحول که زیاد باشه یا استرس، دست به قلم بیشتر میشم

ج جمعه 24 شهریور 1402 ساعت 17:21

به نظرم یه پیاده روی روزانه اگه میتونی بری کافیه. هوا هم که قشنگ شده. فعلا مغزتونو با جیم و اینا اذیت نکن.

منم قبل اینکه کار بگیرم همه ش فک میکردم میرم ماشین میگیرم. دیدم هرچی بخوام بگیرم باید 700 800 دلار الکی ماهیانه بریزم تو شکمش حداقل. همینه که با کرولا دارم سر میکنم :))

سلام ج عزیز،
پیشنهاد خوبیه، میذارمش تو برنامه.
اخ اخ غیر پول ماشین پول پارکینگ وحشتناکه. ماهی ۵۰۰ دلار. ما هنوز درمورد ماشین تصمیم نگرفتیم ماشین را تو خیابون پارک میکنیم اما هفته ای دوبار باید جابه جا بشه که خسته کننده است. باید تو یکی دوماه اینده یک فکری به حال ماشین و پارکینگ بکنیم

ربولی حسن کور جمعه 24 شهریور 1402 ساعت 13:35 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
امیدوارم اوضاع هر روز بهتر از قبل بشه
یه سر بیایین ایران بوتاکس کنین و برگردین. اینجا ارزون تره

سلام
مرسی دکتر جان. باورنکردنی این خدمات و سرویسها تو ایران ارزونه. اینجا برای بوتاکس ساده ۳۰۰ و حتی ۶۰۰ هم دادم. بیخود نیست همه میان ایران برای این کارها. هرچند وقتی بدونی فقط ۳ هفته در سال مرخصی داری و اینرا بخواهی این طوری صرفش کنی حاضری اون پول گنده را بدی.

مامان فرشته ها جمعه 24 شهریور 1402 ساعت 13:20 http://mamanmalmal.blogfa.com

ماشاالله به گل پسر
چقد حس خوب گرفتم بنظرم بد هم نشده از بزرگ شدن پسرک لذت ببرمن اینقد درگیر کاربودم که فقط دلم میخواست بچه هام بزرگ بشند

سلام مامان فرشته ها،
ایده ال ترین حالت این بود که مثلا همین زمان را مرخصی داشتم یا حتی چهارماه و میدونستم بعدش برمیگردم سرکار. و میتونستم از این زمان بچه داری در کنار سختیش بیشتر لذت ببرم. اما امان از نگرانی و استرس و اون ناامیدی که چندماه داشتم. راستش با این حال چون میدونستم زمانی هست که تکرار نمیشه، سعی کردم تا جای ممکن از بزرگ شدن پسرک لذت ببرم و زمانها را از دست ندم البته بعضی اوقاتش هم موفق نبودم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد