My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

بادمجون

الان دارم عین یک کدبانو، بادمجون سرخ میکنم، پسر کوچولو تو گهواره برقی اش خوابه و هران ممکنه بیدار بشه. پدر و مادرم توی اتاق خوابمون، در خواب بعدالظهرن. د‌و ساعت پیش بود که با یک کاریاب دیگه حرف زدم، دیروز یک نامه سراسر تعریف و تمجید برای کار ازش تو لینکدین گرفته بودم. در حین مصاحبه رزومه ام را براش فرستادم، در ظرف دو دقیقه تشکر کرد و گفت برای این شغل احتیاج به سابقه صنعت هست و خداحافظی کرد. باز خوبه برخلاف اکثر کمپانی ها تو اب و نمک نذاشتم و تکلیفم را مشخص کرد. تو این مدت که دنبال کارم خیلی درسها گرفتم. اول اینکه موندن تو دانشگاه بعد از فارغ التحصیلی خوب نبود، باید بلافاصله میرفتم دنبال کار صنعت، یا فلوشیپ  تو fda یا پست داک تو صنعت. اما بقول راستین نیمه پر لیوان را ببینیم، پروژه کمکم کرد تا گرین کارت بگیرم.ایران برم و خانوادم اینجا باشن. دوم اینکه تخصصی که سالها من وقت سرش گذاشتم مورد نیاز بازار نیست. درواقع اگه رشته و گرایش من را یک شاخه پهن از درخت داروسازی درنظر بگیریم پروژه اف دی ای شاخه نازک و کاملا جدید از یک شاخه اصلیه،  درصورتیکه اکثر شغلها به شاخه فرعی پهن و بزرگی مثل شبیه سازی احتیاج داره. درنتیجه برای فلوشیپ اف دی ای تو شبیه سازی هم اپلای کردم. از اونجا که چشمم اب نمیخوره کار تو صنعت بگیرم تنها امیدم اینه این فلوشیپ را بگیرم و یکسالی روی این باشم. پوزیشن هایبرید هست یعنی یک یا دو روز درهفته باید برم واشنگتن. مسافت ۳-۴ ساعت راه با ماشین یا اتوبوس. اما چاره ای نیست. فعلا که مادرم هستن میتونم این کار را انجام بدم. البته اگه مامانم فرار نکنن و مهمتر اگه پوزیشن را بگیرم.

نصف بادمجونها را سرخ کردم، بعد گردگیری و جارو( خوشبختانه جارو رباتی) لباسشویی، و البته پسری که بیدار میشه و وقتی بیدار میشه تمام وقت ادم را بخودش اختصاص میده. امشب مهمون دارم، یکی از اقوام دور که مهمانداره ،ده روزی قصد دیدن نیویورک کرده ایشون قبلا با مادرم هماهنگ کرده بود. مادرهااااا. اما از طرفی جالبه بعد از برادرم، حضور مادرم و الان هم این فامیل دور. خلاصه جالب و نعمته که تو مهاجرت میزبان فامیل هم باشی. هرچند خود خانواده برادرم هم برای اخر هفته میان.یعنی میشیم مثل قدیمها که باید خیاری میخوابیدیم  بهشون سپردم تشک و بالش بیارن، چون حتی تو ایران هم بعید میدونم ادمها انقدر وسیله خواب برای مهمان داشته باشن. 
یک چیزی بگم، با زندگی با پدر و مادر درسته پرایوسی، یعنی اون خلوت خودم را از دست دادم اما انقدر تو این شرایط تا کار پیدا کنم و پسرک بزرگتر بشه که بتونم بذارمش مهد به کمکشون نیاز دارم که حاضرم یکسال این شرایط را تحمل کنم، بادمجونها سرخ شد من برم ادامه کار خونه :))


نظرات 10 + ارسال نظر
حنا دوشنبه 26 تیر 1402 ساعت 16:10

دوباره یافتمتون ممنون

به به به چه عالی. خوشحالم که اونجا را هم داری و فقط قسمت خالی لیوان زندگیم را اینجا نمیبینی

هدا دوشنبه 19 تیر 1402 ساعت 15:55

آسمانی جان. خواهش می کنم. امیدوارم زودتر شرایط تغییر کنه.
من career coach توی فیلد شما نمیشناسم ولس لازم نیست حتما توی فیلد خودتون باشه. یک گروهی هستش توی فبسبوک (چالش های کار در امریکای شمالی). اومجا دیدم که بعضی ها career coachهای خوب رو معرفی کردن.

هدای عزیزم روزی که این کامنت را دادی من حتی نمیدونستم career coach داریم. و جالبه همون روز که پیغام دادی یک کوچ ایرانی تو لینکدین بهم مسیج داد. و احتمال زیاد باایشون شروع به کار کنم. فقط پروسه ای که درنظر گرفتن طولانیه ۵-۷ ماه.
اتفاقا من قبلا تو گروه چالش های کار پیغام گذاشته بودم و چندنفر پیشنهاد ریفرال دادن که متاسفانه چون کارها را قبلا اپلای کرده بودم نشد از ریفرالشون استفاده کنم. اما واقعا گروه خوبیه و ایرانیها خیلی کمک میکنن، درست مثل خودت هدای عزیزم

هدا چهارشنبه 14 تیر 1402 ساعت 10:04

سلام آسمانی جان
من توی اینستا تبریک گفتم قبل ولی بازم مبارک باشه تولد پسر قشنگتون
ببین من هم دقیقا تو شرایط شما بودم. بعد از ۴ سال دکترا و دو سال پست داک خیلی سخت تونستم وارد صنعت بشم. چند تا نکته از تجربه خودم می گم. امیدوارم کمک کنه.
۱- Career coach بگیرین در صورت امکان. خیلی به شما کمک می کنه که انتظارات اینداستری رو بشناسین.
۲- خیلی خیلی wide اپلای کنین. یعنی حتما توی تخصص خودتون اپلای نکنین. هر فیلدی که حتی کمی ازش می دونین اپلای کنین. شرکت ها بیشتر می خوان شخصیت یادگیرنده داشته باشین نه اینکه لزوما همه چیز رو از قبل بدونین.
۳- خیلی خیلی روی رزومه و مهارت مصاحبه باید کار کنین که career coach خیلی می تونه موثر باشه.
۴ نیونیورک و نیوجرسی بالاترین درصد کمپانی های داروسازی رو داره. من فکر می کنم شما می تونین همین ایالت ها جب بگیرین.
موفق باشی عزیزم.

هدا جونم خیلی خیلی ممنونم از کامنت سازنده ات.
یک سوال مهم، career coach تو فیلد خودم چطور میتونم پیدا کنم. اگه شما کسی را میشناسی ممنون میشم معرفی کنی.
مرسی ازت

حنا سه‌شنبه 13 تیر 1402 ساعت 18:31

ممنونم، من یک سال و خورده‌ایه اومدم.
بله یادمه اسمتون بود ولی هرچقدر سرچ میکنم نمیاد :((( دیگه نمی‌دونم نقطه یا خط هم بود بینش یا نه

به به بسلامتی
ای جان، راهنمایی واضح اسمانی که میویورک زندگی میکنه

فارا دوشنبه 12 تیر 1402 ساعت 10:24

سلام
من به تازگی ایجا رو پیدا کردم و خوشحالم.
چیزی که توجه ام رو جلب کرد رشته تون بود.
اگه براتون ممکنه میخواستم در صورت اطلاع از بازار کار رشته های محاسباتی در علوم پزشکی و زیستی (مثل بیوانفورماتیک) اطلاع داشته باشم.
ممنونم

سلام فارا جان،
از اشناییت خوشحالم. بازار کاری خوبی داره بشرط اینکه واقعا توش ماهر باشی و اسکیلهای مرتبط را بلد باشی.
موفق باشی

samaneh شنبه 10 تیر 1402 ساعت 21:16

چشمت روشن عزیزم که پدر و مادرت مهمانت هستن. پسر خوشگلت و ببوس. و اینکه امیدوارم فلوشیپ شبیه سازی و بگیری یا بهتر یه کار عالی پیدا کنی

مرسی سمانه جون خیلی خیلی خوبه که پدر و مادرم پیشم هستن، واقعا با وجود مامانم ، وقت بیشتری برای خودم دارم. راستش تنها امیدم اینه فلوشیپ اف دی ای را بگیر، دیگه انقدر از پیدا کردن کار ناامید شدم که دوهفته ای هست حتی دنبال کار هم نمیگردم. راستی شما همون سمانه خوشگلی هستی که تو اینستا هم پیغام میدی؟

زمین شنبه 10 تیر 1402 ساعت 00:31

آسمان عزیز اون لحظات و روزهای بظاهر پراسترس، آرزوی خیلی ها از جمله خود من هست. من پسادکترا واسه میسوری پذیرفته شدم اما ویزا ندادند و کاخ آرزوهایم فرو ریخت. دوسال هست به هر دری میزنم اما نمیشه.

خیلی متاسفم زمین عزیز، حتما برای ویزا با مشاور صحبت کنید تا بدونید افیسرها روی چه چیزهایی حساسن.
چه اسمی انتخاب کردید. منم اسمانم اما احساسم کاملا زمینی هست. به اندازه خود شما خسته و ناامیدم. به خونه و زندگی که چندماهه ساختم دل بسته ام و حالا باید از دستش بدم

صبا پنج‌شنبه 8 تیر 1402 ساعت 00:22 https://gharetanhaei.blog.ir/

آسمان جان.
خوشحالم که حضور پدر و مادرت در نگهداری از پسر کوچولو و حفظ روحیه تون موثره.

حس خوبی هست میزبان فامیل بودن واسه ماها.

می فهمم چه شرایط سختی دارید، امیدوارم خیلی زود این روزهای بلاتکلیفی تمام بشه و یه نفس راحتی بابت بخش کاری زندگی تون بکشید، هر دوتون

صبا جان،
بچه داری با وجود یک کمک خیلی فرق داره. ما تو ایران نعمت خانواده را داریم که موقع بدنیا اومدن بچه کمک میکنن اما فقط وقتی میفهمیم که تو مهاجرتیم.
صبا خیلی شرایط سختیه. حقیقتش خیلی خیلی ناامیدشدم. اگه تا اخر تابستون نتوم کار تو نیویورک یا نیوجرسی پیدا کنم باید از این شهر بریم که اصلا اصلا نمیخواهیم. واقعا خونه و زندگی تو نیویوزک را دوست داریم. خیلی برام سخته دل بکنم.

حنا چهارشنبه 7 تیر 1402 ساعت 19:28

من از وقتی ایران بودم وبلاگ شما رو می‌خوندم همیشه ولی هیچوقت کامنت نذاشتم. حتی یه مدت پیج اینستاتون هم داشتم و عاشق هایلایت فرودگاه جی‌اف‌کی بودم و هی میرفتم نگاش میکردم تا روزی که بالاخره توش فرود اومدم :)) ولی بعدش پیجتون رو گم کردم و دیگه پیداش نکردم. (البته کاش ادرسشو اینجام می‌ذاشتین اگه دوست داشتین)
خیلی زیااااد خوشحالم که پسر کوچولو به دنیا اومد و حالتون سر این قضیه دیگه بد نیست. انقدر براتون خوشحالم که خودمم تعجب کردم چطوری برای یه غریبه انقد خوشحال شدم :))
امیدوارم خوب و خوش باشید و زندگی به کامتون باشه آسمان جون

سلام حنای عزیز،
مهاجرتت مبارک باشه، چه سالی اومدی امریکا؟ چقدر خوبه که از اینجور پیامها میگیرم واقعا خوشحالم که شما دوستان به خواسته هاتون میرسید
حنا جون سعی کردم بچه های اینستا متوجه اینجا نشن، چون فامیل دور و بعضی اشناها هستن که نمیخوام ریز زندگیم را بدونن، اما یک تقلب میرسونم. ایدی از اسمم میاد.

ربولی حسن کور دوشنبه 5 تیر 1402 ساعت 15:25 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
امیدوارم با خانواده بهتون خوش بگذره
و امیدوارم یه کار خوب هم براتون پیدا بشه
منتظر خبرهای خوب هستیم

سلام دکتر جان،
روزهای زندگیم با حضور خانواده ام خیلی متفاوت شده. کلا حضور بچه همه چیز را متفاوت کرده اما قدر دان حضورشون هستم که بچه داری را برام راحت تر کرده.
از لحاظ کاری بشدت ناامیدم، اصلا دلم نمیخواد از نیویورک بریم اما نمیتونم اینجا کار پیدا کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد