My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

مونترال

تو اشپزخونه نشستم، روبروم منظره سبز حیاطه. امروز هوا گرمتره اما چندروز پیش حسابی سرد بود. بله من مونترال هستم. الان حدود ده روزه اینجام. راستین برگشت نیویورک تا برای امتحان پروانه دیگه اماده بشه. خواهرم هم یک ماهی هست اومده خونه برادرم و داره کارهای مهاجرتیش را میکنه. البته اون قصد داره نهایتا ساکن ونکوور بشه اما فکر کنم چندماهی تا کارهاش درست بشه همین مونتراله.فاصله ونکوور و مونترال با هواپیما ۵-۶ ساعته.  حضور خواهرم و خانواده برادرم خیلی تو بچه داری کمکه. میتونم بیشتر بخوابم و بیشتر کار کنم. چون تا یک ماه و نیم دیگه پروژه تموم میشه، باید کار را تحویل بدم و حسابی مشغول اماده کردن گزارشها و پرزنتها هستم. 
پسر کوچولو تو این یک هفته خندیدن را یاد گرفته و سعی میکنه حرف بزنه، هنوز زوده که وسایل را بگیره اما خیلی پسر شیرین و ارومی هست. بدقلقیهایی هم جدیدا پیدا کرده مثلا اگه تو کالکسه باشه و حتی یک ثانیه بیایستیم بیدار میشه و گریه میکنه. موقع خواب شبش هم یکی دوساعت ناارومه تا بخوابه. کولیک صبحگاهی و عصرگاهی سرساعت همچنان برقراره. شدتش کمتره اما همچنان چند ساعتی را باید برای اروم کردن دردش بذاریم.  
اوضاع کاری هم که همچنان خیط. سه شنبه پرزنت گزارش پروژه برای اف دی ای دارم پرزنت تموم بشه باز میپرم سر پیدا کردن شغل. تصمیم دارم اینبار دنبال کارهای سطح بالا نگردم و دنبال کار متوسط بگردم. اگه تو اون هم موفق نبودم میرم سراغ ساینتیست انتری لول یا تازه کار. یکمی برای پیدا کردن کار دیر جنبیدم و باید زودتر شروع به پیدا کردن کار میکردم. اگه تا اخر جون هم کار پیدا نکنم میرم رو مرخصی بارداری بیمه ام، تا بدون درامد نمونیم. مرخصی زایمان نصفه حقوقه. کلا مرخصی با حقوق دوسه هفته بیشتر نیست که برای من چند روز بود.  دو تا مصاحبه ای که نشد خیلی اعتماد به نفسم را گرفت. راستین هم که خدای عدم اعتماد به نفس هست. خلاصه هردو کاملا ناامیدیم و نشستیم و زمانی را مشخص کردیم که اگه کار پیدا نشد بعدش چه خاکی به سرمون بریزیم. احتمال زیاد تغییر ایالت….. تغییر ایالت برای ما حکم مهاجرت دوم را داره و چون‌ شهر و خونه امون را خیلی دوست داربیم گذشتن و دل کندن ازش برامون خیلی سخته. 
خوب صدای پسرک میاد که داره یواش یواش بیدار میشه، پست کنم و برم سراغش. 
نظرات 2 + ارسال نظر
زری.. پنج‌شنبه 4 خرداد 1402 ساعت 06:43

غصه نخور آسمان جان، هیچ کدوم ما نمیدونیم دقیقا چی برامون خوبه؟! شاید همه این اتفاق ها میافته که اتفاقا بروی یه ایالت دیگه و ببینی چقدر بهتر شد:))

زری، درست میگی. شاید واقعا ایالت دیگه زندگی بهتری بسازیم شاید هم نه. اما الان بشدت داریم سعی میکنیم زندگی که تا اینجا ساختیم و‌دوستش داریم را حفظ کنیم و دوباره مجبور به تغییری نشیم که دوست نداریم. 
خداکنه هردو کار مناسب تو نیویورک پیدا کنیم

ربولی حسن کور شنبه 30 اردیبهشت 1402 ساعت 14:19 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
خوشحالم که دست کم به طور موقت وقت استراحت بیشتری دارین
من وقتی دچار مشکل میشم میگم آخرش یه طوری میشه دیگه!
توی پیام خصوصی هم جمله خودتونو کپی کردم باشد که متوجه غلط املایی تون بشین

سلام مرسی دکتر جان
جمله خوبیه. قبلا که ایران بودم برام کار میکرد اما از وقتی مهاجرت کردم میدونم ممکنه اخرش یکهو خیلی بد بشه
غلط املایی را هم تازه گرفتم مرسی بابت یاداوری. یادگاری میذارم تو پست بمونه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد