My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

چرخ بازی داره

امروز دارم میرم برای اخرین ازمایش خرگوشی، اگه ازمایش هم خوب پیش بره میشه اخرین اخرین، قدیمیها شاید یادشون بیاد که چقدر این ازمایش خرگوشی سخت و پر استرسه. خوشحالم که داره بزودی تموم میشه. مگه اینکه…… خوب برگردیم به حدود ده روز پیش که دانشکده فهمید اف دی ای قصد داره گرنت را از دانشگاه منتقل کنه. رییس دانشکده با من میتینگ داشت و من گفتم که دانشگاه ددلاین تعیین استاد جدید را از دست داده، استاد من داره بازنشست میشه و اف دی ای هم داره گرنت را میبره انستیتو دیگه.فقط دیدم چطور رییس دانشکده تعجب کرد، نگران شد، البته حق هم داره بحث نیم میلیون دلاره پول باقیمانده هست. گفت نمیدونسته که داستان از این قراره و گرنه منرا بعنوان استاد تعیین میکردن( بازم بنظرم کوتاهی از استادمه که اوضاع را برای اینها روشن نکرده و پیگیری نکرده بود) خلاصه اخرین خبر اینکه شنیدم خود رییس دانشگاه و رییس تحقیقات مستقیما با اف دی ای میتینگ دارن و دارن پیگیری میکنند ( اینبار من تعجب کردم، معلوم نیست پشت صحنه چه خبر بوده که اینها قضیه را جدی نگرفته بودن یا نمیدونستن) خلاصه ددلاین گذشته اما چون رییس دانشگاه داره پیگیری میکنه برای همین باز نمیدونم اینده کاریم چی میشه. خوشحال میشم استاد نشم و از طرفی میدونم استاد شدن موقعیتی نیست که به  راحتی بدست بیاد و اگه هم شد باید قدردان باشم. هرچند ددلاینها گذشته و کار خیلی گره خورده و بعید میدونم بتونن کاری کنند. 

دیگه اینکه بگم کمتر از یکماه به زمان ایران رفتن ما باقی مونده، حجم کارهایی که باید قبل سفر بکنیم زیاده، مهمترینش همین سخنرانی تو رادجرز هست که چون اولین سخنرانی هست که براش دعوت شدم هم خیلی استرس دارم و هم باید تو این هیری ویری درس بخونم و براش اماده بشم. و تمرین کنم( میدونید که من هنوز مشکل زبان دارم) البته اگه سه روز پشت هم با کسی انگلیسی حرف بزنم زبانم راه میافته . مترو رسید ایستگاه. فعلا  
نظرات 6 + ارسال نظر
عاطفه شنبه 24 اردیبهشت 1401 ساعت 05:51

سلام آسمان
یه جایی اشاره کردی کارهای ریموت رو در نظر داری! چطوری تو رشته شما میشه ریموت کار کرد؟ یعنی یه جورایی کارهای آماری و داده ای داروها میشه؟ و سوال مهمتر این که این ریموت کار کردن و outsource کردن توسط کمپانی های داروسازی آیا موقعیت های کاری رو برای افرادی که داخل آمریکا هستند سخت تر نمیکنه ؟! رقابتی تر نمیشه؟! چون ریموت به هر نقطه ای تو دنیا میشه اوتسورسش کرد با حقوق های کمتر حتی! مرسی که مینویسی و به کامنتها هم جواب میدی آسمان عزیز :

سلام عاطفه جان، ما تا موقعی phd هستیم ازمایش داریم و بعدا تو کار سر و کارمون با داده هایی هست که از ازمایشها میاد زیر دستمون، یعنی نیازمون فقط یک کامپیوتر هست با سرور امن، چون هرکمپانی امنیت داده هاش براش مهمه، و کمپانی کامپوتر امن خودش را میده. رو این حساب ip ورودی مهمه، حالا فرض بکیریم کسی vpn باز کنه، اگه سکیوریتی کمپانی بفهمه براش تا مراتب بالا دردسر ایجاد میشه. دردسر بزرگ. بحث نیروی کار خارج از کشور هم تحت تاثیر همین عوامل قرار میگیره. برای همین شرکتها نمیان این کار را بکنن( فکر میکنم) خود من تا حالا ندیدم نشنیدم. ممکنه یک نفر ریموت با اجازه شرکت کار کنه اما کوتاه مدت درحد یکی دوماه، اونهم تو کشورهای اروپایی، نه کشوری مثل ایران که با تحریم روبروست.

زری.. جمعه 23 اردیبهشت 1401 ساعت 03:59 http://maneveshteh.blog.ir

بهترین کار همینه که بهش فکر نکنی و بذاری هر طور که پیش رفت همون اتفاق بیفته.
یعنی چی ددلاین استادی تموم شده؟ مگه دانشگاه برای تعیین استاد باید تا یه زمانی اقدام کنه؟
وااااو نیم میلیون دلار تازه باقیمانده ی پروژه! بعد استادت تو این پروژه های سنگین باز هم از صنعت کمتر گیرش میاد؟ بنظرم دیگه تو این حالتها انگار هم در صنعت هستی و هم در آکادمیک. نه؟
امیدوارم روزگار براتون بهترین ها را رقم بزنه، بهتر از تصور و انتظارتون

سلام زری عزیز.
دانشگاه ما دنبال استادی هست که با خودش گرنت داشته باشه و ددلاین اف دی ای برای تعیین پرینسیپال اینوستیگیتور( پی ای) بجای استادم و نگه داشتن این گرنت برای دانشگاه ما تموم شده. حالا رییس دانشکده سعی داره باهاشون مذاکره کنه تا منرا پی ای معرفی کنه اما چون دالاین گذشته احتمال زیاد نشه. اف دی ای برای پرینسیپال اینوستیگیتور شرط فکالتی بودن داره.
کل گرنت ما یک میلیون هست برای سه سال. این پول هزینه خرید وسایل و ازمایش و حقوق پرسنل هست و حقوق خیلی کمی از اون به استادم میرسه. هرچی پی ای خرج کنه معادل همون را دانشگاه برمیداره، برای همین هست منفعت داره برای دانشگاه، هرچی پول هم بمونه و خرج نشه برمیگرده اف دی ای و ان آی اچ. کلا داشتن گرنت سود زیادی برای پی ای نداره مگه اسم و رسم و مقاله که لازمه استادی اینجا هست.
اما راستش من چشمم اب نمیخوره الان کاری جلو بره و دیر شده.

سعید جمعه 23 اردیبهشت 1401 ساعت 02:39

سلام بر خانم آسمونی ...
امیدوارم که هر چه زودتر به مرادهای دلتون برسید ...
البته این هیجانات زندگی هم خالی از لطف نیست ...
ممنون که می‌نویسید ...
موفق باشید

سلام برشما، ممنونم و امیدوارم.
کلا یکمی بخاطر شخصیت کمال گرام برای کارهای پیش روم باید برنامه ریزی باشه اما راستش اینبار تونستم بیخیال برنامه ریزی و استرس بشم

نازی جمعه 23 اردیبهشت 1401 ساعت 00:00

اسمان جوووونم اتفاقا بامزه شده جریان مثل سوار شدن بر چرخ و فلک شده فکر کن رفتی شهربازی اینقدر هیجان بالاست. اخی سفر ایران در پیش داری پس دیگه کلی کلی به این هیجان اضافه میشه اوه چقدر هیجان انگیز بوس زیاد بهت اسمان ابی زیبایم

نازی جون دقیقا اینبار بیخیال نتیجه هستم. راستش حتی پیگیری نمیکنم که اذیت شم. گفتنی ها گفته شده و اگه بخوان و بتونن کاری کنن میکنن، نشد هم خوشحال میرم ایران و بعد که برگشتم میگردم دنبال کار خوب:) بووس به خودت

صبا پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1401 ساعت 19:18 http://gharetanhaei.blog.ir/

من اگر جای تو بودم به برنامه های خودم می رسیدم و برای موقعیت های مختلف شغلی چه تو صنعت چه تو دانشگاههای دیگه اپلای میکردم و در نهایت بین گزینه های روی میز بهترین رو انتخاب میکردم.
آسمان جان تو کم چیزی نیستی قدر خودت رو بدون و جوری بازی کن که کارفرما دنبال تو باشه و براشون طاقچه بالا بگذار و شرایط رو تو مشخص کن. هر کی هم شرایطت رو قبول نکرد خودش ضرر کرده! چیزی که زیاد هست کارفرمای پولدار هست.

امیدوارم سخنرانیت و بقیه برنامه های قبل از ایرانت به خوبی پیش بره

صبای عزیزم مرسی از توصیه خوبت، حتما همین کار را میکنم، حقیقتش اگه کار دانشگاه ما نشه دنبال موقعیت اکادمیک دیگه ای نیستم و میرم سمت صنعت. حتی برای صنعت هم گزینه ریموت را درنظر دارم که زمان بهتر دست خودم باشه. درمورد حقوق هم همینطور، یه کم راضی نمیشم.
بازم ممنونم ازت دوست خوبم

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 22 اردیبهشت 1401 ساعت 17:11 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
عجب ماجرائی داره میشه
امیدوارم نهایتا همه چیز به سود شما تموم بشه

سلام ممنونم دکتر، اره واقعا طولانی و کشدار و خسته کننده شده. من سعی میکنم بهش فکر نکنم و منتظر بمونم که به کجا میرسه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد