My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

اینم از این

سلام سلام باز وقت نوشتن رسیده، اینبار از قلب ایران، تهران. براتون بگم اول از همه اینبار به ایران حس بهتری نسبت به سری پیش داشتم، تو تهران احساس راحتی و ازادی بهتری داشتم و میتونم بیشتر مواقع روسری را دور شونه ام داشته باشم، اما هزینه ها بینهایت سنگین شده و مثل این میمونه که داریم به دلار خرج میکنیم، و حتی این هزینه برای ما که به دلار درامد داریم سنگینه. فاصله طبقاتی بیداد میکنه، تو سالنهای پوست و ارایشگاههای بالای شهر مردم بیدریغ خرج میکنن و از اونطرف بقیه مردم واضح فقیرتر شدن. عملا قشر متوسط داره از بین میره و فقط میشه فقیر و غنی، یعنی اونقدر قیمت ها بالاست که حتی من و راستین که دلار اوردیم هم جرات ولخرجی نداریم و مواظب هزینه ها هستیم. شهرستان که بدتر، هم حال گیری جامعه سنتی و مذهبی هست هم فقر مردم، واقعا دیدن این شرایط خیلی ناراحت کننده است. بگذریم.

خوب براتون بگم که رسیده بودیم به اونجا که تو دوراهی کار گیر کرده بودم، دیگه با موبور تماس گرفتم و مشورت خواستم. موبور گفت کار اف دی ای بهتره، استرس کمتر، تعادل کار و زندگی بهتر. با ایکا تماس گرفتم و مشورت خواستم، ایکا گفت کار اف دی ای همیشه هست و اف دی ای همیشه استخدام میکنه اما کار استادی فرصتش فقط یکبار بدست میاد. خلاصه باز شد دوراهی تا اینکه یک روز اومدم و خودم را با هردوکار تجسم کردم و دیدم اصلا کار استادی را دوست ندارم. یعنی دیدم دیگه تحمل طراحی ازمایش و انجام یک ازمایش از ابتدا تا انتها را ندارم، اما از طرفی بهیچ عنوان دلم نمیخواد به واشنگتن دی سی نقل مکان کنم و اگه اونجا هم برم نهایت دوسال بمونم. بعد با راستین مشورت کردم و از اونجا که اونهم ابتدای شروع کاریش میشه و نیویورک برای کار اون بهتره. پیشنهاد داد اگه شرایط شغلی دانشگاه خوب بود یک یا نهایتا دوسال دیگه بمونم و بعد دانشگاه را ول کنم. خلاصه هرچند با اینکه هنوز قراردادی از دانشگاه نگرفت اما رییس دانشکده بشدت دنبال کارمه و مرتب باهام درتماسه. البته پست داکم هم اخر جون تموم میشه و حقوق و پول بی پول، اما با اینکه میتونستم دوماه دیگه با استادم ادامه بدم و ازش بخوام قراردادم را تمدید کنه تا اگوست که بازنشست میشه اما بعد اخرین نامه اش ترجیح دادم ازش درخواستی نداشته باشم و این رابطه را تموم کنم. خلاصه اینم اخرین وضعیت کاری من. 


  
نظرات 7 + ارسال نظر
پسرک جمعه 10 تیر 1401 ساعت 10:31

راستش خودم هم شک دارم ولی تو اینترنت گفتن از سال 2016 میشه اینکار رو کرد، اگه بتونیم از آمریکا برا محصولمون تاییدیه بگیریم خیلی خوب میشه

من خیلی بعید میدونم، با اینحال تحقیق کنید. امیدوارم که بشه:)

پسرک پنج‌شنبه 9 تیر 1401 ساعت 04:33

یه سوآل، گرفتن مجوز FDA آمریکا از ایران خیلی سخته؟ برای محصولات بهداشتی و دارویی

سلام، فکر کنم اصلا شدنی نباشه :)

زینب چهارشنبه 8 تیر 1401 ساعت 02:00

رسیدن بخیر.ایشالا هرراهی رو انتخاب کردین همون بهترین باشه.

ممنونم زینب عزیز، ایشالله، البته تو مسیر تحصیلی و کاری من شانس یا روزگاریا تصادف خیلی نقش داشته

نازی چهارشنبه 1 تیر 1401 ساعت 21:27

اخی رفتی ایران اره یادمه گفته بودی عروسی ابجی ام هستش و بهش قول دادی بری چه خواهر باوفایی از شرایطی که از ایران گفتی بغض گلومو گرفت امیدوارم بالندگی ایران را بلاخره روزی ببینیم

مرسی نازی عزیزم، اره الان ایرانم و پیش خانواده خیلی حس خوبیه. خصوصا بعد اینهمه مدت. ایشالله که یک روز سرفرازی ایران را ببینیم

مریم چهارشنبه 1 تیر 1401 ساعت 05:42

وای وای که چقدر حرفات درباره ایران درسته اصلن افتضاح فاصله طبقاتی شده یه چیزایی میشنوم گاهی که میگم فقط جنگ را کم داره دیگه ایران که خدا کمک کنه این فلان فلان شده ها با دم شیر بازی نکنن و جنگ نشه دیگه..........عزیزم استوری برامون بزار وای اون توله سگه که بازش کرده بودن و فرار میکرد آخ آخ غش کردیم از خنده اونجا که راستین اومد گولش بزنه بعد توله سگه الفراررررر من اینور از خنده های شما بلند بلند میخندیدم استوری هات خیلی قشنگن انگار خودمونم اونجا با شماییم الانم حتی دارم میخندم به طریقه گول زدن توله سگه تا کی ایران میمونی اسمان؟

مریم جون، فاصله طبقاتی که بیداد میکنه و بشدت معلومه. ای جان که استوربها رادوست داری. اره اونروز سر اون سگ دوستمون کلی خندیدیم و تفریح کردیم، باورت میشه اخرش هم خودم گرفتمش اونهم خیلی راحت اتفاقا از اون لحظه هم فیلم گرفتیم اما فکر کردم خیلی استوری از سگ شده دیگه نذاشتمش
یکماه دیگه اینجام، این سری هم طولانی میمونم اما فکر کنم بعدا هرچندسال یکبار بیام

الهه سه‌شنبه 31 خرداد 1401 ساعت 13:54

سلام آسمان عزیز
چقدر قشنگ توصیف کردی این روزهای ایران رو. منکه تهران زندگی نمیکنم و دقیقا همونطوره که گفتی.
امیدوارم هر چی به خیر و صلاحته اتفاق بیفته. اتفافا بنظرم پیشنهاد جالبیه که یکی دو سال بمونی دانشگاه تا راستین کمی جا بگیره بعد تغییر بدی شغلت رو.
راستی آسمان جان من در حال خوندن زبانم و انشالله تا پایان شهریور امسال دفاع میکنم. میخواستم بپرسم تقریبا چه موقع دانشگاه ها اپلای میکنن و نامه نگاریها رو شروع میکنن؟!

سلام الهه جون، فکر میکنم غیر اینکه خودم از اصحاب کهف هستم خود مردم ایران هم با دیدن قیمتها تعجب میکنن و درکی از قیمتها ندارن، کار دانشگاه هم نشد که بشه. فقط چندماه حسابی بازی ام داد. زمان اپلای برای دانشگاهها معمولا تو ابان و اذر و دی هست برای ترم پاییز . ایشالله بسلامتی دفاع کنی

ربولی حسن کور سه‌شنبه 31 خرداد 1401 ساعت 11:27 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
بله وضعیت اقتصادی واقعا افتضاح شده و احتمالا برای همین کمی آزادی ها را بیشتر کردن تا صدای مردم درنیاد
خب به نظر میاد بالاخره تصمیمتونو گرفتین.
امیدوارم همون اتفاقاتی بیفته که دوست دارین

سلام، نکته خوبی را گفتید دکتر، پس دلیل ازادی ها اینه. فقط اگه مردم عادت کنن، سخته برگردوندن این مردم به سیستم دلخواه اونها.
بله تصمیمم را گرفتم هرچند استادی کاردلخواهم نیست اما بدون استاد خودم میتونم یکسال این کار را تحمل کنم، بخاطر راستین( که عشق زندگیمه و اینبار نوبت اونه که رشد کنه) و رییس ایرانی دانشکده که میدونم شخصا دنبال کارمه( بازم تو تله دلسوزی برای کسی افتادم) و علاقم به زندگی تو نیویورک یا حومه( نیوجرسی)
ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد