My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

خوشبختی و بدبختی

مدتی هست هم احساس خوشبختی میکنم هم بدبختی. یعنی توامان هردورااحساس میکنم. خوشبخت و خوش شانسم بخاطر حضور پسرک که بنظر باهوش و هوشیاره و‌ خنده ها و کارهاش سرگرمم میکنه و خوشبخت نیستم چون بشدت از زندگی که ساختم، ساختیم ناراضیم. هنوز شبها خوب نمیخوابیم و امیدی هم ندارم که پسرک به این زودیها از وابستگیش به شیر توی خواب دست بکشه. دلمون هم نمیاد که با گریه و زجر دادنش این را بهش یاد بدیم. صبح بعد اینکه پسرک را میفرستم مهد، میشینم پای یادگیری یک سری مسائل ریاضی و کدزنی فوق العاده پیچیده و لعنت میفرستم که عمرم را تو ازمایشگاهی گذروندم که مطالبش فقط به درد شکم سیری میخورد و الان مجبورم این مسائل فوق سخت برنامه نویسی را یادبگیرم که بتونم خودم را به یک کاری بند کنم . اما شکرگزارم که منرا به گرین کارت رسوند. شاید هم بهتره اف دی ای بمونم. درسته که مطالبی که یادمیگیرم سخته اما خوبه که تا الان استرس محیط کم بوده اما از اونطرف غبطه میخورم بحال تمام هم ازمایشگاهیهام که کار خوب تو صنعت گیر اوردن و درامد بالا دارن. خوشحالم که همسری دارم که تو بچه داری کمکمه اما خسته شدم از پروسه طولانی پیدا کردن کار مناسبش، غر میزنم و بداخلاقی میکنم و حتی دیگه دلم نمیخواد سعی کنم خوش اخلاق باشم. میدونم تو پروسه هست و بخاطر کار کردن و بچه داری پروسه کار تخصصی پیدا کردن اش اروم پیش میره اما من صبرم از بلاتکلیفی و بی پولی تموم شده. خسته ام از اضافه وزنم و حتی از قیافم و با اینکه باشگاه رفتن را کلید زده ام اما پیدا کردن وقت برای باشگاه شده یک دغدغه دیگه ام. عصرها فقط ۳-۴ ساعت با پسرک هستم و دلم نمیخواد این وقت را تو باشگاه باشم، وقتی هم میخوابه ساعت ۹ شب شده و اون موقع به انگیزه و انرژی مضاعف احتیاج دارم که بجای یک ساعت ولوو شدن پاشم برم باشگاه. یک ماه دیگه تولد یکسالگی پسرکه. احتمالا کلی فیلم و عکس که ماههاست ارشیوه را ادیت کنم و بلاخره بذارم. شاید هم نذارم اگه تو اینستا فالوم میکنید بدونید یک ادم خسته از زندگی این مطالب زرقی برقی را گذاشته. همین.

کامنتهاتون همینطور بیجواب مونده، ببخشید اما الان ازم توقع جواب دادن نداشته باشید 
نظرات 8 + ارسال نظر
samaneh سه‌شنبه 15 اسفند 1402 ساعت 05:27

تکراریات هم قشنگن آخه.
و چقد خوشحالم گفتی با حال خوب میای. ان شاءالله همیشه خوب باشی
پسرنازت و خیلی بوس کن و گاز بگید.
واقعا همونطور که الی جون گفت برای من هم انگیزه و الگویی. میدونی آسمان جون منم مثل خودت همه چی و انقد دیر به دست میارم که حس و حالش میپره وووولی یه ذره عقب گرد کن ببین چه مسیر طولانی اومدی و چه انسان قدرتمند و توانایی هستی. عاشقتم.
همه‌ی احساساتت منطقین اجازه بده سیرشون و طی کنن. میدون بده بهشون ولی غرق نشو توشون

سلام سمانه جون،
هربار اومدم کامنتت را جواب بدم حس و حالم عالی نبوده و درمقابل همچین کامنت قشنگی با اینهمه حس و حال قشنگ نمیخواستم جواب عادی بنویسم. حقیقتش اما دیدم زشته که بیشتر از این جواب کامنتت را عقب بندازم. فقط میتونم بگم خیلی خیلی ممنون.
امیدوارم زودتر با حس و حال خوب برگردم

samaneh دوشنبه 14 اسفند 1402 ساعت 12:32

من که فقط میومدم ببینم کامنت جواب دادی و پست جدید گذاشتی یا نه

لطف داری سمانه جان، به زودی با پست جدید اما با محتوای تکراری ولی حس بهتر میام

ربولی حسن کور چهارشنبه 9 اسفند 1402 ساعت 23:37 http://rezasr2.blogsky.com

و سرانجام
به کامنتها پاسخ داده شد!

سلام
هاهاها چه زرنگیداز کجا فهمیدید که کامنتها را جواب دادم؟

مینو یکشنبه 15 بهمن 1402 ساعت 16:15 http://www.ghozar.blog.ir

آسمان عزیزم
بچه داری زندگی آدم رو کلا تغییر میده
من حس میکنم شاید فقط خیلی خسته ای
یه بریک بده به خودت
برو یه جای خلوت بشین خودتو بغل کن و همه جیزایی که ذهنتو درگیر کرده تو کاغذ خالی کن
ببین برا هر کدوم ایا راهی هست؟ آیا تحت کنترلته؟ آیا فقط نیاز به زمان داره که پسرکتون بزرگتر بشه؟
بر اساس اونا تصمیم بگیر که برا کدوم اقدام کنی برا کدوم فقط!صبور باشی و کدوم رو بپذیری.
نوشتن و وقت گذاشتن با خودت خیلی خیلی آرومت میکنه و همین آروم شدن باعث میشه اون ابر خاکستری گنده تو ذهنت عقب نشینی کنه و بهتر ببینی و تصمیم بگیری
همه اینا رو حتما خودت میدونی من فقط در حد اینکه شاید بشه یاداوری کرد برات نوشتم

سلام مینوی عزیز،
بله خیلی خیلی خسته ام، هردومون خیلی خسته ایم. من و راستین و فکر میکنم خیلی بیشتر از بچه داری، عدم موفقیتمون تو پیدا کردن کار مناسب و ثبات زندگی خسته و فرسوده امون کرده. بچه داری فقط باعث شده این پروسه شدید بشه و هایلایت بشه. شدیدا به وقتی برای خودم‌وناحتیاجداریم. نه فقط دو سه ساعت، بلکه یک ۲۴ ساعت. بدون فکر بدون دغدغه.
اما خوب ۲-۳ ساعت عملی تره.
مرسی از پیشنهاد خوبت. خیلی دلم میخواد بگم دعا کن که زودتر به ثبات برسیم اما وقتی به دعا اعتقاد ندارم سختمه حتی تشریفاتی این جمله را بنویسم.
و درست گفتی بچه داری کل زندگی ادم را تغییر میده.

ناتالی پنج‌شنبه 12 بهمن 1402 ساعت 11:38

دچار کمال گرایی حاد شدی که بدترین نوع بیماریه و منم مدتهاااااای مدید درگیرش بودم

کمال گرا هستم اما چیزهایی که گفتم از کمال گرایی نیست، واقعا نیاز زندگیمونه و بشدت لازمشون داریم

ربولی حسن کور پنج‌شنبه 12 بهمن 1402 ساعت 00:17 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
زندگی همه مون پر از این احساس هاست. حالا بعضی ها کمتر و بعضی ها بیشتر
مهم اینه که دارین تلاش خودتونو میکنین. امیدوارم مشکلات هرچه زودتر کمرنگ تر بشه.

سلام
درست میگید، هرکسی تو زندگیش کلی مشکلات داره، کمتر یا بیشتر. ممنون امیدوارم

سعید چهارشنبه 11 بهمن 1402 ساعت 22:47 https://anti-efsha.blogsky.com

سلام. خسته نباشی. میگن تا بچه تا دو سال خواب و خوراک برای والدینش نمیذاره! هر وقت خسته نبودی به من هم سر بزن.

سلام، درسته خوشبختانه درجه سختی هرماه خیلی کمتر میشه.الان ما غیر مشکل شیرشب و مریضیهاش از بچه داری لذت میبریم. مشکلات هم قابل تحمله

الی چهارشنبه 11 بهمن 1402 ساعت 17:23

همین اول بگم که ازت اصلا توقع جواب دادن به کامنتم رو ندارم. فقط بخونش :)
همین آسمانِ خسته از زندگی خیلی جاها انگیزه من بوده برای تلاش کردن و پیش رفتن.
زندگیه دیگه. خودمم اینجوریم. گاهی یادم میره الان درست وسط آرزوهای سالها قبلم هستم، حتی با اینکه یاداوری میشه بازم خوشحالم نمیکنه! بعد به خودم میگم ای دختر پرتوقع و خودم رو سرزنش میکنم.
آسمان جان شما تا همینجا هم خوب پیش رفتی و احساساتت و خستگیت الان کاملا طبیعیه بعنوان یه مادر باسواد که بچه یه ساله داره و همزمان تلاش میکنه. خیلی ها بعد از زایمان دچار افسردگی های شدیدی میشن.
این نی نی هم یکی از ارزوها بودها، دیدی شد؟ بقیه ماجرا هم درست میشه تو کوچه شما هم عروسی میشه. از نوع هفت شبانه روزش

سلام الی جان
مرسی که درک میکنی. میدونی چرا بابت رسیدن به ارزوهامون ذوق نمیکنیم؟ چون برای بدست اوردنشون خیلی خیلی سختی کشیدیم. اونقدر که تلخی سختی به شیرینی موفقیت غالب میشه.
دیگه اینکه اونقدر این پروسه طولانی میشه که از لذت موفقیت به یک نیاز و خواسته تبدیل میشه و بعد مسیر سخت و طولانی تلخش میکنه.
درست میگی اینم درست میشه اما بعضی چیزها مثل درست شدن کار راستین خیلی وقته از زمانش گذشته. اما ایشالله که حداقل اخرش نتیجه را ببینه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد