My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

فعلا همه چی خوب

امروز با دین اف ریسرچ حرف زدم، قبل میتینگ کمی دلشوره گرفته بودم اما سعی کردم تمام مواردی که درنظر داشتم را بگم، مثلا استادم داره بازنشست میشه، سال دوم گرنتیم، اف دی ای فوریه گرنت جدیدی اعلام میکنه، کاملا با این تحقیق اشنام، این تحقیق داره رشد میکنه و خلاصه سعی کردم نقاط منفی را بصورت نقطه قوتم دربیارم، مثلا علت تاخیر در کلیرنس مقاله هامون توسط اف دی ای، احتمال حساسیت موضوع هست و ال و بل. براتون بگم بازخورد خیلی خوبی گرفتم، دین میگفت اصلا دانشگاه دوست نداره سال سوم گرنت را از دست بده و اگه استادم داره بازنشست میشه بهتره گرنت را به تو تحویل بده و من بشم مین اینوستیگیتور( ببخشید که فینگیلیش مینویسم) اگه انگلیسی بنویسم فونت بهم میخوره. خلاصه حتی گفت دوتا کلاس استادم داره و بهتره اونها را هم تدریس کنی( این دوتا کلاس را مسلطم) و دراخر هم گفت بهتره یک میتینگ با استادم دراین رابطه داشته باشیم و دراخر هم تصمیم گرفت خودش ایمیل بزنه به استادم که زد، خلاصه همه چی گل و بلبل پیش رفت. فقط میمونه اینکه استادم بخواد از سال سوم گرنت کنار بره. داستان اینه خودش حتی نمیدونه با وجود بازنشستگی اگه گرنت را میخوان بهش میدن یا نه. حتی دین پیشنهاد داد که با فلان شرکت که با جانسون جانسون همکاری داره جدیدا قرارداد بستیم و ازمایشگاه اینده ام را میشه استانداردسازی کرد، انقدر همه چی خوب پیش میرفت که چشمهام غرق اشک شده بود و نگران بودم که متوجه بشه:)) البته خودش گفت دانشگاه ما معمولا خوب با فکالتی ها برخورد نمیکنه که درست میگفت اما یکسال پوزیشن ( اسیستنت پروفسور تنیورشیپ) میتونه رزومه قوی برام بسازه اگه جای دیگه ای بخوام برم.  از ظهر هم کبکم داره خروس میخونه اما تجربه سالیان کار الان بیدار شد و داره بهم یاداوری میکنه خیلی خوبه داری لذت میبری اما وقتشه بیاد بیاری هیچی کامل نیست و تو مسیر مشکلات سرازیر میشه و بهتره ذهنی اماده بشی. یعنی تا بوده همین بوده سختی شیرینی سختی شیرینی و بعد این شیرینی سختیها و مشکلات شروع میشه، احتمالا با جواب استادم به نامه دین. پس بهتره ذهنی اماده ریجکت استادم بشم و یا مشکلات دیگه.

اوه راستی بهتون نگفتم، متاسفانه مادر راستین هفته پیش خورد زمین و استخوان لگنش شکست، عمل کرد اما هنوز بیمارستانه و خلاصه نورعلی النور. یعنی همینطور که راستین انتطار نداشت بستری شدن مادرش به  بستری بودن پدرش اضافه بشه. ممکنه تو هرمسیری مشکلات و حوادث اضافه بشه. پس بعد چندساعت ذوق و خوشحالی، بهتره اماده رویارویی با واقعیت بشم
نظرات 4 + ارسال نظر
صبا یکشنبه 7 آذر 1400 ساعت 17:36 http://gharetanhaei.blog.ir/

آسمان جان من وقتی از موفقیت هات می خونم قند تو دلم آب میشه.

خیلی شیرین هست واقعا از نزدیک شاهد زحمت کشیدن کسی باشی و بعد هم شادی و موفقیتش رو ببینی. گوارای وجودت آسمان سخت کوش.

سلام، ای جان صبای مهربونم. لطف داری. ایشالله همه چی بخوبی و اسونی این میتینگ پیش بره. و همینطور برای خودت

نیوشا شنبه 6 آذر 1400 ساعت 03:33

عزیزم چرا همیش دکتر ربولی و زری را تایید میکنی و میری به امان خدا؟ چرا کامنتها تایید نمیشه؟ دیگه کامنت نمیزارم

سلام نیوشا جان، این اولین کامنتی هست که من جدیدا از شما دارم و هیچ کامنت تایید نشده دیگه ای نمونده. اما فقط شما تنها نیستید و یک دوست دیگه به اسم خانم شادی تو اینستا پیام داد و همین گله را کرد بعد همون موقع هم امتحان کردیم و متاسفانه هیچ کامنتی ازش نگرفتم. من واقعا نمیدونم چرا بعضی کامنتها میاد و بعضی ها نمیاد، اما درهرصورت به خاطر باگ این وبلاگ عذرخواهی میکنم.
از همه دوستانی که کامنت دادن و کامنتشون بی جواب مونده عذر میخوام، هیچ کامنت تایید نشده ای نمونده و احتمالا کامنت شما هم هیچوقت ارسال نشده.

زری.. پنج‌شنبه 4 آذر 1400 ساعت 09:48 http://maneveshteh.blog.ir

ای واااای بنده خدا مادر راستین:(
خدا کنه زودتر تکلیف را معلوم کنند و باهات قرارداد ببندند.
چقدر مونده به بازنشستگی استادت؟
انشاالله خیلی بهتر از انتظارت این روزها بگذره و به یه شرایط استیبل برسی

اره بنده خدا مادرش حسابی افسرده شده و همینطور راستین، از صبح تا شب خونه هست و حتی برای خرید هم نمیتونه بره بیرون. البته بزودی پرستار میگیرن. قبلا بخاطر کرونا نمیگرفتن اما الان مجبورن.
استادم اگوست سال دیگه بازنشست میشه، داستان اینه احتمالش زیاده اف دی ای بفهمه گرنت سال سوم را بهش ندن، و استادم از این ادمهاست که تا لحظه اخر میخواد کسی متوجه نشه اما من اگه قراره دنبال شغل بگردم حداقل باید شش ماه زودتر کارهاش را شروع کنم. پروسه های استخدام اینجا معمولا طولانیه برای این کارها.
روزهای خوبیه واقعا شاکرم اما استرس و نگرانی خوب هم داره.بخصوص برای کار راستین. امیدوارم تا سال دیگه این موقع هردو استیبل بشیم

ربولی حسن کور چهارشنبه 3 آذر 1400 ساعت 22:40 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
چه خوب که اوضاع داره بر وفق مراد پیش میره
امیدوارم دچار شکستگی های ناجور نشده باشن که جوش خوردنشون توی سنین بالا دردسر داره

سلام منتظر کامنت شما بودم. ممنونم.
سر استخوان فمور شکسته که پروتز جایگزین شد و متاسفانه سن بالا دارن. امیدوارم زمینگیر نشن و بتونن بعدا به وضع عادی برگردن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد