My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

روزانه

خیلی وقت هست دانشگاه نرفتم، اما امروز برای شرکت تو یک کلاس فوق برنامه دارم میرم دانشگاه. تنبلیم میشد از خونه بکنم و پاشم. اما دیگه یواش یواش روزهای هرروز دانشگاه رفتن و ازمایش داشتن میرسه. دوسه هفته ای هست که برنامم با شروع کنفرانسها سنگین شده، تا اخر ماه اکتبر سنگینی برنامه ها به اوج خودش میرسه و احتمالا تا اخر نوامبر ادامه داره. بعد از اون واقعا نمیدونم که قراره اخرش ما این پاییز ایران بریم یا نه. هنوز کارت راستین نیومده، اما اونقدر زمان گذشته که داره همزمان میشه با صدور گرین کارتهامون. همچنان منتظریم و همچنان ذوق تغییرات بزرگ را داریم، بخصوص برای کار راستین. خوب حتما متوجه شدید علت کمتر پست گذاشتن را، چون تغییرات اونقدر کم بوده که عملا حرفی برای گفتن نذاشته. 

اهان بذارید از درگیری ذهنی جدیدم براتون بنویسم، تازگیها دارم به اینده شغلیم فکر میکنم، کار تو اف دی ای مزایایی داره اما دیگه اونقدر مورد علاقم نیست، بخصوص که باید به شهر بالتیمور نقل مکان کنیم، ساختمون اف دی ای توی شهری بین بالتیمور و واشنگتن قرارداره. جالبه بدونید نادوست او پی تی اش را توی یکی از مرکزهای اف دی ای شروع کرده. و جالبتر اینکه هنوز دفاع نکرده اوپی تی گرفته. و قراره همونجا استخدام بسه. خوب برگردیم به خودم، دارم فکر میکنم سال دیگه برم تو صنعت یا تو دانشگاه بمونم، دانشگاه موندن یعنی استاد دانشگاه شدن، استادها اینجا میتونن از شرکتها یا سازمانهای مختلف گرنت بگیرن و کار ریسرچ را تو ازمایشگاهشون داشته باشن، عین استاد من که گرنت از اف دی ای داشت. و چندتا کلاس هم درس بدن. حقیقتش استادم سال دیگه احتمالا بازنشست بشه. و جاش خالی میشه، از اونطرف تو دانشگاهمون منرا میشناسن و دین تحقیقات یکبار تو حرفهاش غیر رسمی افر داد، دین دانشکده هم که ایرانی هست، پس میتونم شانس داشته باشم تو دانشگاه خودم استخدام بشم اما ایا واقعا میخواهم بعد هفت سال توی این دانشگاه،  بازم بعنوان استاد همین جا ادامه بدم؟ حسن کار صنعت اینه حقوقش بیشتر از دانشگاه هست، احتمالا میزان قابل توجه بیشتر. اما ممکنه کارش تکراری باشه و نواوری چندانی توش نباشه. داره دوراهی سختی میشه. کاردانشگاه اونقدر امنیت شغلی هم داره که ممکنه برای همیشه توش گیر کنی و سالها بمونی. قصد دارم ماه بعد که رفتم کنفرانس حضوری، با یکی دوتا از ادمها که تجربه دارن مشورت کنم. اینهم از این. من رسیدم ایستگاه دانشگاه. 
نظرات 8 + ارسال نظر
افق بهبود سه‌شنبه 13 مهر 1400 ساعت 00:33 http://ofogh1395.blogsky.com

آرزوی موفقیت در تصمیم گیری
یه روزی میای‌مینویسی آه دیگه وقت بازنشستگیه
حالا برم شرق رو بگردم یا غرب رو؟

افق جان، اوه اوه اسم باز نشستگی میاد هم میترسم، بازنشستگی یعنی پیری و من اصلا میونه خوبی با پیری ندارم اما اره باورنکردنی زمان داره تند میگذره.

شلاله دوشنبه 12 مهر 1400 ساعت 03:08

آسمانی جان فک میکنم توی دنیای امروزی داشتن امنیت شغلی نعمتی است از نعمت های بهشتی، البته به روحیات و اولویت های آدما هم بستگی داره....
نادوست به لطف زبان عالیش تونسته توی FDA جاش رو محکم کنه یا واقعا علاوه بر زبانش علم و تجربه کافی هم داره در زمینه شغلی و درسیش؟!

اره امنیت شغلی حس خوبیه، البته فعلا بازار شغل برای رشته من خیلی خوبه تو امریکا.
نادوست بخشی از fda اینترنشیپ گرفت که حامی دانشجوهای خارجی هستن، نادوست تیزهوشه اما حال کار و تحقیق نداره و زبانش هم خیلی عالیه، اول به عنوان محقق اینترنشیپ گرفت بعد بگفته خودش دیدن برای رگولیتری ( قوانین) مناسبتره. و خود من هم فکر میکنم برلی کارهای اینطوری خوب بلشه و همین باعث شد opt اش هم اونجا باسه( البته هنوز فارغ التحصیل نشده)

مریم شنبه 10 مهر 1400 ساعت 12:36

چه خوب که بین دو آفر خوب مردد شدین چی از این بهتر خدا رو شکر فکر کنم کم کم میتونین یه نفس راحت بکشین‌و کمی خستگی در کنین
میشه به طور کلی توضیح بدین که پایه حقوقی استاد چقدره و صنعت چقدر بیشتر و کار توی داروخونه احتمالا چقدر کمتره البته میدونم همشو دقیق نمیدونین حدودشو میخوام بدونم برای مهاجرت پسرم که سال اخر دارو هست میخواد برای اپلای اقدام کنه که قطعا سخته ولی خب ۲۳ سالشه و فعلا امیدوار ...ممنون

سلام مریم عزیز،
البته افر شغلی نیست و برای همین کلی باید برنامه ریزی کنم و اماده بشم اما بازم خداراشکر این مرحله خیلی خیلی خوبه.
محدوده حقوقها خیلی متفاوته، توی داروخانه ۱۲۰ هزار درسال، توی اکادمیک ۱۰۰-۱۵۰ هزار، و‌صنعت ۱۱۰ -۱۸۰هزاردرسال. البته هیچ کدوم درامد کامل نیست و عملا خیلی کمتر میشه چون ۲۰-۳۰٪ حقوق مالیات کم میشه و اون جیزی که دستت میرسه خیلی کمتره.

الهه شنبه 10 مهر 1400 ساعت 02:15

امیدوارم هر تصمیمی گرفتی اینده شغلی خوبی برات رقم بخوره. فکر کنم یه ویژگی دیگه تدریس دانشگاهی که اشاره نکردی ساعت کار باشه که متغییر میشه با توجه به تدریس و...
ولی توی صنعت باید هر روز یه تایم خاصی بری سرکار
و مورد دیگه بستگی به خودت داره که از فضای دانشگاه و دیدن دانشجوها و کار باهاشون لذت میبری یا نه
موفق باشی مهربون

الهه جان، ممنونم. دقیقا اینم حسن دیگه کار اکادمیک هست. گاهی میگن تو شغل اکادمیک اونقدر کار میریزه سرت که اخرهفته ها هم باید کار کنی، اما بنظرم انعطاف زمانی که داره بهتر از مدل کارمندی هست.
درمورد فضای دانشگاه و دیدن دانشجوها فضا پر انرژی تر و پر جنب و جوش تر میشه. اما شانس شغل اکادمیک برای من احتمالا تو دانشگاهمون بیشتره ( حتی مطمئن نیستم، چون معمولا میگن باید چندتا پست داک گذرونده باشی) و دوباره این دانشگاه هم خوبه هم بد

رویا جمعه 9 مهر 1400 ساعت 05:30

آسمان عزیز سلام اول از همه پست آخرت تو اینستا به موقع به دادم رسید به همچین چیزی نیاز داشتم من خودم اینستا ندارم و با پیج همسرم دنبالت میکنم لازم دونستم ازت اینجا تشکر کنم .مثل همیشه واقع بین و کار درست .خوشحالم که از نظر دغدغه به این حد رسیدی که تو انتخاب بین دو تا جای خوب تردید داری.فکر کنم مشورت کردن بهترین کمک بهت باشه . خودت همیشه بهترین راه حل را انتخاب میکنی. موفق باشی

سلام رویای عزیزم، خوشحالم که اون پست بدردت خورده، و ممنونم از تعریفت عزیزم
اره خداراشکر جنس دغدغه هام رسیده به مهاجرمرفه و از اون خونه بدوشی و ای داد چه کنم دراومده. منتظر کنفرانسم که برم و مشاوره کنم، حتنا درجریان میذارم

سعید پنج‌شنبه 8 مهر 1400 ساعت 09:57

سلام

امیدوارم هر چه زودتر گرین کارت شما هم بیاد، هفت سال درس هم در نگاه اول خیلی زیاد میاد، ولی وقتی یاد سال‌های بر باد رفته عمر خودم می‌افتم، می‌بینم که مثل برق گذشت ...
Silver Spring, Maryland یعنی از این به بعد قرار هست از اینجا برای ما پست بگذارید و ما بگیم یکی از دوست‌های ما اینجاست؟
اسمش شهر که قشنگه، به نظرم قبول کنید ... امیدوارم باطنش هم خوب باشد ...

موفق و سلامت باشید

سلام، بله زمان خیلی زود میگذره، منم وقتی ۷ سال قبل مهاجرتم را با ۷ سال مهاجرتم مقایسه میکنم میبینم چقدر این ۷ سال پراسترس اما پربار بوده.
هاهاها جالبه رفتید مکانش را دراوردید، راستش اف دی ای اینجا هم خیلی اسم و رسم داره، یعنی تا میگن یک نفر از اف دی ای همه یک تعظیم میکنن، اما حقوقش پایینتره و کارشون انالیز و بررسی تحقیقات ازمایشگاههای زیر نظرشون هست. 
نمیدونم واقعا. اما اگه راستین دوست داره نیویورک کار کنه وقت الویت دادن به برنامه راستینه.

ربولی حسن کور چهارشنبه 7 مهر 1400 ساعت 23:01 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
اگه قراره مثل استاد خودتون حرص دانشجوهاتونو دربیارین که برین صنعت بهتره

سلام اون که خیلی مزه میده، فکر کنید چندتا کیسه بوکس مجانی که هربلایی دوست دارید سرشون می ارید.
حقیقتش فکر کنم کاملا برعکس بشه، یک زمانی داروخانه کوچیکی داشتم ، پرسنلم میشست تلویزیون میدید من کار میکردم، الان هم سه تا کمک دارم. همش مواظبم بهشون سخت نگذره و حواسم بهشون هست

صبا چهارشنبه 7 مهر 1400 ساعت 18:47 http://gharetanhaei.blog.ir/

من که هنوز درسم تموم نشده ولی دقیقا همین چالش بین صنعت و دانشگاه رو دارم.
اینجا بعد از کوید مشخص شد که اگر دانشگاه هم باشی امنیت شغلی نداری و من دلم امنیت شغلی میخواد ولی دلم نوآوری هم میخواد (یکی نیست بگه تو همین phd خیلی نوآوری داشتی حالا)
نتیجه مشورت هات رو لطفا اینجا هم بنویس احتمالا به من هم کمک میکنه

رویا جان برای من دوراهی سختی شده، گاهی تو دوراهیها یک ذره دلت به یک سمته اما تو این یکی حسابی موندم. مساله این است پول یا نواوری. پول بیشتر و کار راحتتر درمقایل ساعات کاری منعطف و پول کمتر و نووواوری.
ببین مثلا میگن فلان پروفسور یا محقق اون نواوری را داشته اما اگه اتفاقی تو صنعت بیافته اسمها میره برای اسم اون شرکت. و اضافه کردن فلان داروی جدید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد