My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

My White House

من اینجام تا بنویسم، از خودم، افکارم ،گذشته ،اینده، خطاها وارزوهایم. من اینجام تا به تحریردراورم زیباترین مسیررابرای زندگیم. مینویسم برای پرواز، برای به اواز کشیدن تک تک حروف نگرانی. از من نخواهید به رقص دربیاورم عروسک زندگی را، که من تنها تصویرگر چشمانم.

تقویم دفاع

یکشنبه ۲۸ فوریه

تقریبا یک هفته تا دفاع مونده ۹ مارچ یا ۱۹ اسفند بوقت ۳ بعد الظهر اینجا یا ۱۱:۳۰ شب شما، تا رسیدن و تموم شدن این روز کذایی دارم لحظه شماری میکنم اما از طرفی هنوز به امادگی کامل نرسیدم که فقط  تمام دفاع را باهم دوره کنم، هنوز تو مرحله بخش بخش اماده کردن هستم. موبور میگفت دوهفته به دفاعش تمرین پرزنت را شروع کرده بوده و ۶۰ بار تمرین کرده( علامت تعجب) درمقایسه با اون من خیلی عقبم اما مهمتر اینه هنوز مغزم خوابه و بهره وری اش بشدت پایینه. هرروز مجبورم مقداری از تز را اماده کنم اما انگار در حد یک لایه سطحی ازش را میگیرم. نمیدونم چطور بگم اما جنگجو و اماده نیستم. 
دوشنبه اول مارچ
بخش عظیمی از کار دفاع کنترل استرس و تنشنی هست که داری، باید کنترلش کرد تا بهترین بازده را داشته باشم، اینجا است که تخصصم به کمکم میاد، علم داروسازی و قرصهای ایندرال. قرص را به بچه های کنکوری برای کنترل اضطرابشون توصیه میکردم و الان خودم احتیاج دارم، از امروز تا روز دفاع. 
شنبه صبح ۶ مارچ
سلام سلام، از حالت اضطراب و ترس رسیدم به درجه خماری و ارامش و امادگی. دیگه اکثر روز را با خیال راحت فیلم و سریال میبینیم و کلا یکی دوبار پرزنت را برای خودم تکرار میکنم و منتظرم که سه شنبه برسه. کمی چالش زمان دارم، یعنی اگه حواسم نباشه و تو هراسلاید یکی دو جمله بیشتر بگم اوضاع خیط میشه. ایمیل زدم به استادم که پرزنت من  یکساعت و ده دقیقه طول میکشه، گفت نه max ۴۵ دقیقه هست، و اگه بیشتر طول بکشه و کمیته خوشش نیاد عواقبش با خودته. حالا خودم یادمه موبور پرزنتش یکساعت بود درصورتیکه مطلب من بیشتره، یعنی مدل حرف زدن استادم واقعا میره رو اعصاب، چه عواقبی!! خلاصه سعی میکنم همون یکساعت تمومش کنم اما برای اینکه یکساعت بشه خیلی باید حواسم باشه که نخوام یک مطلبی را توضیح بدم و روشن کنم چون زمان بیشترمیشه. 
اما درکل واقعا منتظرم که این دفاع تموم بشه. امیدوارم بعد از دفاع بعضی از رفتارهای رو‌مخی استادم هم تموم بشه. استادم قصد داره بازنشسته بشه و میخواد برگرده ایتالیا، شوهرش و خانوادش اونجان، اما چون گرنت را داره و چهار تا شاگردهاش هنوز دفاع نکردن باید یکی دوسالی صبر کنه اما بمن گفت از اردیبهشت میره ایتالیا و ریموت کار میکنه. با اینکه تموم گرنتش دست منه اما ممنون گذار نیست و وگاهی بد ضدحال میزنه. با اینحال اکثر مواقع خوب یا معمولی هست. و حسن پست داک هم اینه زمان کارم کاملا دست خودمه و چون به کار کاملا مسلطم برام راحته و استرس خاصی نداره. 
راستی موبور چطور ۶۰ بار پرزنت راتمرین کرد، جدا زیاده روی هست من نهایتش تا روز دفاع ۱۰ بار پرزنت کنم تازه مشکل زبان هم دارم، این ۱۰ بار هم بخاطر تنظیم زمانه
شنبه بعد الظهر ۶ مارچ
کلا خونه داری را دوست ندارم، امروز که بلند شدم گردگیری کردم یاد ایران افتادم, وقتی خونه را کامل خاک میگرفت و یک کمک داشتم که سه هفته یکبار میومد خونه ۸۰ متری را تمیز میکرد، سه هفته تموم خونه را خاک میگرفت تا تمیزکار بیاد و دستی روش بکشه، اون زمانی که همیشه غمگین و عصبانی بودم، زندگی میکردم اروم حرف میزدم اما یک غم خیلی خیلی بزرگ و خشم نهفته ته وجودم بود، امروز دیدم هرچند هنوز خونه داری را دوست ندارم اما رغبت میکنم دستی به خونه بکشم، گاز را تمیز کنم، و زندگی کنم، این یعنی امید به زندگی، یعنی ته وجودم نسبتا اروم گرفته. میگم نسبتا چون شاید باورتون نشه وقتی میشنوم فلانی کارهاش را کرده داره میره کانادا یا امریکا یک لحظه برق میگیرتم‌ چون اون اسمان اسیری که سالها درحسرت رفتن تو ایران به بند کشیده شده بود یک جایی اعماق قلبم گیر کرده و هنوز باور نکرده بندهاش باز شده، اتفاقا اون لحظه تکان خوبه تا بفهمم هنوز یک جای روحم زخم داره و احتیاج به مرمت. 
اوه متراژ خونه قبلی را نوشتم یادم رفت جدید را بنویسم، خونه اجاره ای ۳۵ متری. منظورم هم این بود متراژ خوشی نمیاره

نظرات 21 + ارسال نظر
جودی چهارشنبه 27 اسفند 1399 ساعت 15:15

:)))) من با اسم خودم کلاب هوز هستم خیلی نمیرم تو این اپ البته! فقط امروز دعوت شدم برای یه موضوعی که به رشم ربط داشت و حرف زدم به فارسی اولین بار :)))

جودی من دقیقا بعد دفاع رفتم ببینم چه خبره و از همون روز گیر کردم توش، منم با اسم خودمم و تو رومهایی میرم که دوست دارم راجع بهش بشنوم و یا مطلبی دارم که بگم( این قسمتش کم‌پیش میاد) حقیقتش اینه عملا یک بعدی شدم

الهه یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 10:52

سلام
من اولین باره میام وبلاگتون :)
امیدوارم پست بعدی این باشه که با موفقیت دفاع کردی

سلام الهه جان، خوش قدم هستی، بعله دفاع تمام شد و ما هم افتادیم رو سرازیری و قسمت شیرین مهاجرت

مریم یکشنبه 24 اسفند 1399 ساعت 02:55

عزیزم نگرانتون شدم انشاالله که خودتون و همسر محترم سلامت هستین ؟

سلام مریم نازنینم، بعله بعله هردو خوبیم، مرسی از لطفت مریم جان. بیشتر سر میزنم اینطرف

زری .. شنبه 23 اسفند 1399 ساعت 23:56 http://maneveshteh.blog.ir

سلام آسمان جان، الان که پستت را خوندم چند روزی از دفاع گذشته. امیدوارم که بهتر از انتظارت پیش رفته باشد. بیا بنویس که چه کردی؟ تو کامنت ها هم که گفتی بعد از دفاع میآیی پس چرا نیستی؟ البته حدس من اینه اوضاع خوب پیش رفته :)

سلام زری جون، میخواستم بیام اون روز خیلی خسته بودم و روز بعدش هم شدیدا ذهنم درگیر دفاع بود، خلاصه شرمنده، خوبم و عالی و همه چی بخپبی پیش رفت

مهران شنبه 23 اسفند 1399 ساعت 05:37

خانم دکتر سلام
خوبی
به سلامتی دفاع کردین ؟
راستی این بخش از متن را متوجه نشدم یک توضیح میدین بی زحمت ؟
"وقتی میشنوم فلانی کارهاش را کرده داره میره کانادا یا امریکا یک لحظه برق میگیرتم‌ چون اون اسمان اسیری که سالها درحسرت رفتن تو ایران به بند کشیده شده بود یک جایی اعماق قلبم گیر کرده و هنوز باور نکرده بندهاش باز شده، اتفاقا اون لحظه تکان خوبه تا بفهمم هنوز یک جای روحم زخم داره و احتیاج به مرمت"

سلام مهران عزیز،
ممنونم بله، خوشبختانه، خوب بخوام واضح تر بگم نمیدونم از کی منرا فالو میکنید اما دوره ای که فقط درحسرت اومدن بودم و نمیشد و نمیشد هم تو ارشیو وبلاگ هست. فشار سالها انتظار و تلاش برای اومدن و به در بسته خوردن هنوز تو روحمه، وقتی میشنوم کسی رفته کانادا یا امریکا انگار اون درد تازه میشه و یک لحظه فراموش میکنم اینجام

افق بهبود شنبه 23 اسفند 1399 ساعت 05:25 http://ofogh1395.blogsky.com

یک بغل پر از آرزوهای خوب
یعنی دفاع از چیزی خوب نوشتی هم میتونه سخت یا بد بشه؟

سلام سلام، اولین باره کامنت از شما دارم، شما لطف دارید، خود پرزنت راحت بود، یعنی پروسه اماده سازی داره اما وقتی اماده شدی دیگه کاری نداره اما سوالهای بزرگان صنعت و اساتید خیلی چالش میشه، من دوتا دایرکتور فارماکوکینتیک داشتم از شرکت نوارتیس و مرک، یک نفر از fda یک نفر هم از خود دانشگاهمون

جودی چهارشنبه 20 اسفند 1399 ساعت 07:42

آسمان دیروز دفاعت بود اومدم بگم صبحونه بعد روز دفاع خیلی لذت بخشه حالشو ببر :)

سلام جودی، نمیدونم جرا شب بعد دفاع خوابم نمیبرد، یعنی ساعت ۲:۳۰ از خواب پریدم بعد تا صبح بیدار بودم به سوالها فکر میکردم، من پنجشنبه یعنی دو روز بعدش خیلی خیلی رو هوا بودم ، همین الان دارم کلاب هاوس گوش میکنم یک نفر به اسم جودی سوال پرسید گوشهام تیز شد ببینم تویی :

شلاله سه‌شنبه 19 اسفند 1399 ساعت 14:43

من چقدر هیجان زده هستم!
فک کنم نیم ساعت دیگه شروع می‌کنی آسمان
برات کلی آرزوی خوب می‌فرستیم از کیلومترها دورتر

سلام شلاله جون باورنکردنی تموم اون روز یعنی سه شنبه حواسم به شماها و اینجا بود، حتی صبحش چند ساعت قبل دفاع اومدم جواب کامنت دادم ، شلاله جون بخوبی خوشی تموم شد، دیگه یواش یواش تا چندماه دیگه ذهنم هم رفرش میشه بساط درس از ذهنم برچیده میشه میره

ربولی حسن کور سه‌شنبه 19 اسفند 1399 ساعت 13:38

سلام
تمام نشد؟

سلام دکتر ، باور کنید قصد داشتم همون روز بیام اپدیت بدم شرمنده اما در همون حد قصد و نیت موند، اما درعوض تو این دوران با کلاب هاوس اشنا شدم و یک جورهایی پرایوسی اینستام هم پرید و اینجا و شما نورچشمم بودید اما حالا همتون شدید سوگلی. یعنی نمیدونید چقدر خوشحالم اینجا و شماها را دارم

ربولی حسن کور سه‌شنبه 19 اسفند 1399 ساعت 09:33 http://rezasr2.blogsky.com

سلام
الان یادم افتاد به یه جمله درباره دفاع که گفتم شاید به دردتون بخوره
میگه بهترین دفاع حمله است! دیگه من نمیدونم

سلام، چه جمله خوبی بهم یاد دادید، فکر کنم استفاده کنم، سوالهای سخت و ناجور را با یک ژست حمله ای که خوب این اینجوریه و داده داده هست و ما هنوز جواب این سوالها را نمیدونیم پیش ببرم بلدم نیستم چطور حمله کنم همینه دیگه نه!

مهری سه‌شنبه 19 اسفند 1399 ساعت 01:54

خانم آسمان عزیزم سلام
امیدوارم همه چیز مطابق میل شما پیش بره و بهترین نمره رو بگیرین.
بهترینها رو براتون آرزو میکنم دختر مهربان و پر تلاش

ممنونم مهری گلم، راستی اینجا مثل ایران نمره ای نیست و پاس و رد هست، اما کسی را هم رد نمیکنن بجز اینکه مشکل اساسی داشته باشه، تفاوت خوب و بدی میزان به به و چه چه کمیته و میزان اصلاحیه هاست
مرسی مهری جونم، چندساعت بیشتر تا دفاع نمونده، الان ۹:۳۰ صبحه و ۳ دفاعمه، اما چون انلاینه هنوز تو تختم

شلاله سه‌شنبه 19 اسفند 1399 ساعت 01:23

آسمان جانم از ته ته ته قلبم آرزو میکنم که دفاعت به خوبی پیش بره، البته من مطمئنم که عالی پیش میره عزیزم
این استادت یه لنگه کفش لازم داره با اون روحیه دادنش!

شلاله جون چطوری؟ مرسی عزیزم، ته قلبم را خوشحال خوشحال کردی
اره خیلی ضدحال میزنه کلا بعضی اوقات با حرفهاش ادم را میرنجونه البته ادم خوبیه اما دوزاریش ت‌ بعضی جیزها کجه

مریم دوشنبه 18 اسفند 1399 ساعت 23:04

مطمئنا دفاع به بهترین شکل انجام میشه

مرسی مریم گلم، منم ته دلم حس میکنم خوب میشه، انشالله سوالی نپرسن که گیر کنم و گند بزنم

رویا یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 22:47

آسمون عزیز دختر پر تلاش سخت کوش امیدوار خوشحالم که بالاخره داری به آخرهای کارت میرسی . مطمئن هستم که میتونی و چند روز دیگه اینجا می نویسی که چطور پیش رفت واست دعا میکنم اصلا همین الان کلی از ته ته دلم آرامش و خوب پیشرفتن تو روز دفاع را واست خواستم . خدایا آسمان تو دستهای تو خودت دیگه بقیه را میدونی.

رویا جون، چقدر قشنگ دعا کردی و چقدر متنت دلنشین بود، ممنونم دوست خوب، انشالله فردا پس فردا با یک پست شیرین بیام پیشتون، اصلا از اون خبر ۱۴۰ افتادم تو سرازیری تموم شدن برنامه ها و انشالله خبرهای خوب

اتم یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 15:39

موفق باشی.

مرسی اتم جان،

خواننده خاموش یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 14:45

آسمان جان برات آرزو ‌می کنم موفق باشی.

ای جان، ممنونم خواننده خاموش، منتظر کامنتهای بیشتر ازت هستم

جودی یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 12:16

زودتر از اونی که فکرشو کنی تموم میشه سال دیگه این موقع ها داری از مصاحبه های کاریت میگی.
اون تمرین پرزنت رو منم خیلی نداشتم یعنی خودم ازخودم خسته میشدم یا وسطش ول میکردم میرفتم دنبال یه کار دیگه. دقیقا منم نمیفهمم چطور ملت ۶۰ بار تمرین میکنن اخه!
چه استادت دوست داره الکی دراما درست کنه. هیچکسو بخاطر طولانی شدن پرزنت بازخواست نکردن و پی اچ دیشو ازش نگرفتن والا.

جودی، ایشالله، نمیدونم پست داک را چقدر بمونم اما راست میگی احتمالا سال دیگه این موقع شروع کنم مصاحبه تمرین کردن. راستش من فکر میکردم حداقل ۱۰ بار پرزنت کنم اما از پنجشنبه تا الان روزی ۱ بار شده امروز ۲ بار اون هم زیادی بود، موبور کلا خیلی ایده ال گراست و تو همه چی همینطوره. راستی میبینی چقدر استادم چقدردراما هست بعد از اون طرف رییس خوبی که تو اینترنشیپم بود جز کمیته هست انقدر مسیج و پیام خوب برام میفرسته ادم حظ میکنه. به راستین میگم ببین تفاوت مدیر خوب و بد اینه

فاخته یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 11:57

آسمان جان امیدوارم موفق باشی و همه چیز به خوبی پیش بره. الان که پستتو خوندم کمتر از دو روز به دفاعت مونده.

مرسی فاخته جون، امشب شب دفاعه، فردا شب این موقع راحت نشستم به زندگی بعد درس فکر میکنم

صبا یکشنبه 17 اسفند 1399 ساعت 05:48 http://gharetanhaei.blog.ir/

آسمان جان موفق باشی.
ما چهارشنبه منتظر یه پست هستیم.

صبا جان ممنونم، دوسه روز پیش که تو وبلاگت بودم باعث شدی یک پست بنویسم و اماده گذاشتم که چهارشنبه به وقت شما با یک پست دفاع دوتایی بفرستم بیاد

حسین شنبه 16 اسفند 1399 ساعت 23:44

سلام
انشااله باقدرت تمام این مرحله رو پشت سر بزارید وموفق باشید

سلام،
ممنونم ، امیدوارم خودم که اماده ام و راستش میخوام زودتر تموم بشه البته انشالله با روسفیدی

ربولی حسن کور شنبه 16 اسفند 1399 ساعت 15:15 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
منتظرم که توی پست بعدی بگین همه چیز به خوبی و خوشی انجام شد

سلام دکتر، ای ول نمرتون ۲۰ هست من همین الان پست را گذاشته بودم که کامنت ازتون گرفتم. چسبید. امیدوارم، امیدوارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد