ادمها بدلایل مختلف بچه دار میشن، بعضی عاشق بچه ها هستن و دوست دارن خودشون هم بچه داشته باشن. این ادمها گاها فقط ازدواج میکنن که بچه دار بشن. بعضی ادمها رویه و روال سنت و فرهنگ را دنبال میکنن. سنت میگه ازدواج کنید، بعد یکی دوسال هم بچه دار بشید، اونها هم مطابق سنت و حرف خانواده و جامعه جلو میرن، گاهی حتی نمیدونن چرا دارن ازدواج میکنن و چرا بچه دار میشن. کسانی هم هستن که دوست دارن ازدواج کنن، تنهایی اذیتشون میکنه، بعد مدتی از ازدواج بچه دار میشن که سطح دیگه ای از زندگی را تجربه کنن. کسانی هم هستن که نه ازدواج میکنن نه بچه دار میشن، این ادمها دلیلی برای تعهد و قبول مسئولیت جدید و تازه و یا تغییر تو روال زندگی خودشون نمیبینن. تعدادی هم بچه دار میشن که تجربه ها و حسهای جدید را تجربه کنن.
سلام
از این هفته بیشتر دارم میرم دانشگاه، قبلا گفته بودم که بزودی ازمایشهای خرگوشی شروع میشه.
خوب فصل ازمایشهای منم شروع شد و مترو سواری و بالطبع بهترین زمان برای نوشتن. دارم میرم دانشگاه مصاحبه با یک دانشجو، یادش بخیر اولین باری که من رفتم پیش استادم تا منرا برای ازمایشگاهش قبول کنه.
بعد از مدتها رفتم وبلاگ خوانی، وبلاگ زیر اسمان خدا، ایران بودم که این وبلاگ را میخوندم و پست زبانش کلی کمک کرد که خودم را برای امتحانها اماده کنم، با چه ذوقی مطالب مربوط به سالهای اول دانشگاه را میخوندم. دوسه تا پست جدیدش خاطره پستهای قدیمی بود.