سلام به همه،
ما رفتیم فیلادلفیا و برگشتیم. راستین هم این هفته عازم تهرانه. براش خیلی خوشحالم. البته یک مدت تنها میشم اما چون من قبل ازدواج مستقل زندگی میکردم هیچ مشکلی ندارم. راستین اما هم خوشحاله و هم ناراحت. قرار بود ما تابستون با هم بریم ایران، خانواده من تا مهر ماه صبر کردن بعد چون دیدن خبری از ما نشد و ویزای توریستی کانادا داشتن پاشدن رفتن کانادا. الان که کارت راستین اومده خانواده من تو کانادا بسر میبرن برای همین اون تنها میره ایران و اوایل دسامبر تنها میرم کانادا. هیچ کدوم نمیتونیم خانواده های همدیگه را ببینیم و خلاصه شیرینی اومدن کارتهامون ملس شد. بخشی از لذت دورهمی ها به حضور هردومونه. و این دیر اومدن زد تو کاسه کوزه همه برنامه هامون. برای رفتن به کانادا هنوز نمیدونم با هواپیمابرم یا خودم تا اونجا رانندگی کنم. ۶-۷ ساعت راهه و مسیر کاملا سرراست و امنه. فقط قضیه همون ۶-۷ ساعت رانندگی کردنه. واقعا نمیدونم و گذاشتم تا دسامبر برسه و ببینم کدوم برام راحتتره.
برای رفتن به کانادا چون هنوز گرین کارتهامون نرسیده و فقط اجازه ورود به خاک امریکا را داریم باید ویزا میگرفتم، اوایل نوامبر هم انگشت نگاری کانادا را دارم. جالبه برای کریسمس همه امون خونه برادرم جمعیم، قدیمیها میدونن که برادرم تقریبا هم زمان با ما مهاجرت کرد رفت کانادا، الان خونه بزرگ خوبی گرفته، من که تا حالا کانادا نرفتم اما جمع شدن همه امون به وقت کریسمس توی یک خونه بزرگ سفید همیشه ارزوم بوده، حالا امسال خونه برادرم ایشالله یکبار هم خونه خودمون با حضور راستین.
باز برگردیم سر داستان کاسه کوزه بهم ریخته. ما چون بیشتر از ۵ سال هست خانواده هامون را ندیدیم با ذوق و شوق کلی سوغاتی برای هرکدوم خریدیم بعد نصف لذت سوغاتی موقعی هست که شاد شدن اون عزیز را میبینی، حالا راستین جدا سوغاتی اونهایی که ایرانن را میبره من جدا سوغاتی اونها که کانادان را میبرم. نصف العیش. از اونطرف بهتر بود من یک IUI برای بچه داری انجام میدادم که میخواستم توی سفر ایرانم داشته باشم، چون اینجا هزینه اش خداتومنه، اونهم افتاد به زمان نامعلوم، پس بچه دارشدن هم پرید تو هوا. بازم غر بزنم یا از حالا به بعد ابراز شادی بکنم برای دیدن خانوادم و سفر راستین به ایران. اووه یک کوچولو دیگه. راستین نمیخواد بیشتر از دوماه بمونه و بصلاح هم نیست قبل اومدن گرین کارت زیاد خارج امریکا باشه، خلاصه وسط دسامبر میاد و حدس بزنید اون موقع من کجام؟ بله کانادا. چرا نمیاد کانادا، چون هزینه ویزا و بلیط و همه اینها زیاد میشه و ویزای کانادا گرفتن هم زمانبره. اخه اصلا قرار نبود ما قبل اومدن گرین کارت بریم کانادا اونهم وسط زمستون. اونهم زمستون مونترال. بعللله فکر کنم دیگه باید نقطه بذارم و شما تصور کنید با همه این اوصاف ما خیلی خوشحالیم:)
آسمون جون خیلی برای راستین خوشحالم خیلی ولی وای خدای من اصلا باور نمیکنم از آخرین باری که رفتی ایران ۵ سال گذشته امیدوارم به هر دوی شما هر جای دنیا به تنهایی یا کنار هم خوش بگذره
رویای ماهم ممنونم، خیلی عالی شد راستین رفت ایران. دوروز اول از دیدن وضعیت پدر و مادرش شوک شده بود، اما عردوی اونها بشدت خوشحالن و همینطور راستین و همین کافیه برای ما. مرسی عزیز دام
عزیزم اگر تا اون موقع گرین کارت راستین اومده باشه میتونه بدون ویزا و فلان بیاد کانادا درسته؟ شاید اینطور شد و راستین هم اومد:)
خونه ی سفید بزرگ و همه دور هم جمع شدن :) گوارای وجودتون انشاالله به سلامتی و شادی
آسمان جان من یه کامنت خصوصی برات گذاشته بودم آیا بهت رسید؟
زری جان دقیقا معلومه از دل ما خبر داری و با ما همراهی، اره همینطوره. هرروز سایت را چک میکنم ببینم اپدیت گرین کارت گرفتیم. شنیدم باز پروسه گرین کارت از قبل هم کندتر شده، اما اگه راستین هم بتونه بیاد خیلی عالی میشه
ممنونم زری ماهم
اره زری جان خوندمش و داستان اینه من الان دسترسی به درمان ندارم و این هزینه ها عجیب غریب اینجا گرونه. اما در کل درنظر داریم
آسمان جان من اصلا متعجب شدم وقتی دیدم نوشتی ۵ سال خانواده تون رو ندیدین! یعنی از اون سری که اومدین ایران و موندین ۵ سال گذشته؟!!
ایشالله سفر به هر دوتون خیلی خوش بگذره.
امیدوارم به زودی گرین کارت و شغل پردرآمد هر دوتون داشته باشید و بتونید به راحتی به هر جای دنیا که دلتون میخواد سفر کنید.
سلام صبا جان، اره بیشتر از ۵ سال گذشته، زمان مثل برق و باد میگذره و خداراشکراوضاع رو به بهتر شدنه. گرین کارت و کار راستین میتونه نقطه عطف زندگیمون باشه. روزهایی که میتونیم اسوده زندگی کنیم و با خیال راحت برای اینده برنامه ریزی کنیم. امیدوارم
منکه خوشحال شدم از خوندنش:))
روزهای خوب داره میاد آسمان جان
دلت شاد باشه خانوم.
سلام الهه عزیزم، اصلا باورنکردنی وضع و روزمون نسبت به سالهای اول بهتره. هنوز راستین کار اصلیش شروع نشده چون رفت ایران اما همین یک ذره تغییر تو درامد من بخاطر پست داک خیلی زندگیمون را راحت کرده. از جنبه مادی بگذریم، احساس راحتی و ارامش بیشتری داریم. مطمئنم بعد از ثابت شدن کار راستین و اومدن گرین کارت زندگی تقریبا میشه همونی که رویاش را دلشتم. امیدوارم البته
سلام و درود بر شما
خدا را شکر که خوشحال هستید ... همیشه به شادی ...
رودخانه سکوکل و رودخانه دلاویر را هم دیدید؟ باغ وحش فیلادلفیا را چی؟
از این چیزا هم برای ما تعریف کنید. کیف می‌کنیم از کیف کردن شما ...
با آرزوی خوشحالی هر چه بیشتر شما
سلام سعید خان،
فیلادلفیا خیلی خوش گذشت، جای شما خالی، خصوصا از لحاظ خورد و خوراک.یعنی یکی از بهترین صبحونه ها و ساندویچهای کورن بیف و پاسترامی را اونجا خوردیم. هردو رودخانه را دیدیم و کلی هم عکس و فیلم تو اینستاگرام گذاشتم asemanny. چندتاییش را هایلایت کردم. اما نمیدونستم باغ وحشش هم دیدنیه. یک کوچه قدیمی داشت که ما اونجا را خیلی دوست داشتیم برلی سال ۱۷۵۰ بود و هنوز تو خونه هاش زندگی درحریان داشت.
خیلی ممنونم دوست عزیز بابت مسیج دلچسبتون.
سلام
بگذارید گرین کارتتون بیاد
اون قدر با هم سفر برین که نگو!
حالا این یک بار ایرادی نداره!
سلام دکتر، اره ایشالله. ممنون از دلداریتون. بموقع بود.